هوش مصنوعی:
متن داستان مرد فقیری را روایت میکند که روز و شب دعا میکرد و از خدا روزی حلال میخواست. روزی دعای او مستجاب میشود و گاو صاحبش را میکشد. صاحب گاو عصبانی میشود و او را تنبیه میکند.
رده سنی:
12+
این متن دارای مفاهیم اخلاقی و مذهبی است که برای درک بهتر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی عبارات ممکن است برای کودکان زیر 12 سال پیچیده باشد.
بخش ۱۰۴ - باز شرح کردن حکایت آن طالب روزی حلال بی کسب و رنج در عهد داود علیه السلام و مستجاب شدن دعای او
یادم آمد آن حِکایَت کان فَقیر
روز و شب میکرد اَفْغان و نَفیر
وَزْ خدا میخواست روزیِّ حَلال
بی شِکار و رَنْج و کَسْب و اِنْتِقال
پیش ازین گفتیم بَعضی حالِ او
لیکْ تَعْویق آمد و شُد پنجتو
هم بِگوییمَش کجا خواهد گُریخت؟
چون زِابرِ فَضْلِ حَقْ حِکْمَت بِریخت
صاحِبِ گاوش بِدید و گفت هین
ای به ظُلْمَت گاوِ من گشته رَهین
هین چراکُشتی بگو گاوِ مرا؟
اَبْلهِ طَرّار اِنْصاف اَنْدَرا
گفت من روزی زِ حَقْ میخواستم
قِبْله را از لابِه میآراستم
آن دُعایِ کُهنهام شُد مُسْتَجاب
روزیِ من بود کُشتَم نَکْ جواب
او زِ خشم آمد گَریبانَش گرفت
چند مُشتی زد به رویش ناشِکِفت
روز و شب میکرد اَفْغان و نَفیر
وَزْ خدا میخواست روزیِّ حَلال
بی شِکار و رَنْج و کَسْب و اِنْتِقال
پیش ازین گفتیم بَعضی حالِ او
لیکْ تَعْویق آمد و شُد پنجتو
هم بِگوییمَش کجا خواهد گُریخت؟
چون زِابرِ فَضْلِ حَقْ حِکْمَت بِریخت
صاحِبِ گاوش بِدید و گفت هین
ای به ظُلْمَت گاوِ من گشته رَهین
هین چراکُشتی بگو گاوِ مرا؟
اَبْلهِ طَرّار اِنْصاف اَنْدَرا
گفت من روزی زِ حَقْ میخواستم
قِبْله را از لابِه میآراستم
آن دُعایِ کُهنهام شُد مُسْتَجاب
روزیِ من بود کُشتَم نَکْ جواب
او زِ خشم آمد گَریبانَش گرفت
چند مُشتی زد به رویش ناشِکِفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۰۳ - انکار کردن آن جماعت بر دعا و شفاعت دقوقی و پریدن ایشان و ناپیدا شدن در پردهٔ غیب و حیران شدن دقوقی کی در هوا رفتند یا در زمین
گوهر بعدی:بخش ۱۰۵ - رفتن هر دو خصم نزد داود علیه السلام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.