هوش مصنوعی:
این متن به بیان تفاوت بین افراد شریف و پست میپردازد. افرادی که شکرگزار نعمتهای الهی هستند و کسانی که به دلیل طغیان و ناسپاسی، شایسته احترام نیستند. همچنین، به انتقاد از کسانی که به جای احترام به بزرگان، به افراد پست و بیارزش احترام میگذارند، اشاره میکند.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق اخلاقی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر یافت میشود.
بخش ۱۴۰ - بیان آنک حق تعالی صورت ملوک را سبب مسخر کردن جباران کی مسخر حق نباشند ساخته است چنانک موسی علیه السلام باب صغیر ساخت بر ربض قدس جهت رکوع جباران بنی اسرائیل وقت در آمدن کی ادخلوا الباب سجدا و قولوا حطة
آن چُنان که حَق زِ گوشت و استخوان
از شَهانْ بابِ صَغیری ساخت هان
اَهْلِ دنیا سَجْدهٔ ایشان کُنند
چون که سَجْدهیْ کِبْریا را دُشمناَند
ساخت سَرگیندانَکی مِحْرابَشان
نامِ آن مِحْرابْ میر و پَهْلَوان
لایِقِ این حَضرتِ پاکی نهاید
نی شِکَر پاکان شما خالی نِیاید
آن سگان را این خَسانْ خاضِع شوند
شیر را عار است کو را بِگْرَوَند
گُربه باشد شِحْنه هر موشخو
موش کِه بْوَد تا زِ شیران تَرسَد او؟
خَوْفِ ایشان از کِلابِ حَق بُوَد
خَوْفَشان کِی ز آفتابِ حَق بُوَد؟
رَبّیَ الْاعْلاست وِرْدِ آن مِهان
رَبِّ اَدْنیٰ دَرخورِ این اَبْلَهان
موش کِی تَرسَد زِ شیرانِ مَصاف؟
بلکه آن آهوتَگانِ مُشکْناف
رو به پیشِ کاسهلیس ای دیگْلیس
توش خداوند و وَلی نِعْمَت نِویس
بَسْ کُن اَرْ شَرحی بگویم دورْدست
خشم گیرد میر و هم داند که هست
حاصِل این آمد که بَد کُن ای کَریم
با لَئیمان تا نَهَد گَردنْ لَئیم
با لَئیمِ نَفْس چون اِحْسان کُند
چون لَئیمان نَفْسِ بَد کُفران کُند
زین سَبَب بُد کَاهْلِ مِحْنَتْ شاکِرَند
اَهْلِ نِعْمَت طاغیاَند و ماکِرند
هست طاغی بَگْلَرِ زَرّینقَبا
هست شاکِر خستهٔ صاحبعَبا
شُکر کِی رویَد زِ اَمْلاک و نِعَم؟
شُکر میرویَد زِ بَلْویٰ و سَقَم
از شَهانْ بابِ صَغیری ساخت هان
اَهْلِ دنیا سَجْدهٔ ایشان کُنند
چون که سَجْدهیْ کِبْریا را دُشمناَند
ساخت سَرگیندانَکی مِحْرابَشان
نامِ آن مِحْرابْ میر و پَهْلَوان
لایِقِ این حَضرتِ پاکی نهاید
نی شِکَر پاکان شما خالی نِیاید
آن سگان را این خَسانْ خاضِع شوند
شیر را عار است کو را بِگْرَوَند
گُربه باشد شِحْنه هر موشخو
موش کِه بْوَد تا زِ شیران تَرسَد او؟
خَوْفِ ایشان از کِلابِ حَق بُوَد
خَوْفَشان کِی ز آفتابِ حَق بُوَد؟
رَبّیَ الْاعْلاست وِرْدِ آن مِهان
رَبِّ اَدْنیٰ دَرخورِ این اَبْلَهان
موش کِی تَرسَد زِ شیرانِ مَصاف؟
بلکه آن آهوتَگانِ مُشکْناف
رو به پیشِ کاسهلیس ای دیگْلیس
توش خداوند و وَلی نِعْمَت نِویس
بَسْ کُن اَرْ شَرحی بگویم دورْدست
خشم گیرد میر و هم داند که هست
حاصِل این آمد که بَد کُن ای کَریم
با لَئیمان تا نَهَد گَردنْ لَئیم
با لَئیمِ نَفْس چون اِحْسان کُند
چون لَئیمان نَفْسِ بَد کُفران کُند
زین سَبَب بُد کَاهْلِ مِحْنَتْ شاکِرَند
اَهْلِ نِعْمَت طاغیاَند و ماکِرند
هست طاغی بَگْلَرِ زَرّینقَبا
هست شاکِر خستهٔ صاحبعَبا
شُکر کِی رویَد زِ اَمْلاک و نِعَم؟
شُکر میرویَد زِ بَلْویٰ و سَقَم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۳۹ - حکمت آفریدن دوزخ آن جهان و زندان این جهان تا معبد متکبران باشد کی ائتیا طوعا او کرها
گوهر بعدی:بخش ۱۴۱ - قصه عشق صوفی بر سفرهٔ تهی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.