هوش مصنوعی:
شاعر از احساس گمگشتگی و بیقراری خود میگوید و بیان میکند که دیگر آرامش را نمییابد. او طبیعت و عناصر آن مانند جاده، دریا، گلشن و بلبل را به تصویر میکشد و از عشق و جنون خود سخن میگوید، همانند مجنونی که غزالان از او میگریزند.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً از نوجوانی به بعد شکل میگیرد.
شمارهٔ ۳۴
از آن روزی که گم کردم، سراغ آرمیدن را
نشان جاده دانم، موج دریای تپیدن را
به هر گلشن که بگشایم لب رنگین نوا، بلبل
کند نازکتر از گل، پرده گوش شنیدن را
نسازد شهربند عقل، صید حلقهٔ دامم
غزالان یاد دارند از من مجنون رمیدن را
نشان جاده دانم، موج دریای تپیدن را
به هر گلشن که بگشایم لب رنگین نوا، بلبل
کند نازکتر از گل، پرده گوش شنیدن را
نسازد شهربند عقل، صید حلقهٔ دامم
غزالان یاد دارند از من مجنون رمیدن را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.