۱۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۴

این است، سرود من و بلبل به چمنها
فریاد ز بی مهری این عهدشکنها

نشنیده کس، از غنچهٔ مستور تو حرفی
امّا به زبانها زتو افتاده سخنها

روزی که دهد زلف تو، بر باد، غبارم
در خاک شود غالیه بو، جیب کفنها

چون خاک سر کوی تو گیرند در آغوش
در حشر نیارند ز جان یاد، بدنها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.