هوش مصنوعی:
شاعر از تنهایی و ناامیدی خود میگوید و بیان میکند که دیگر کسی برای شنیدن حرفهایش وجود ندارد. او از درد دلش شکایت کرده و از خدا میخواهد که زخمهایش را التیام بخشد. همچنین، اشاره میکند که حتی اگر از قفس رها شود، توان پرواز ندارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار بوده و ممکن است برای آنها سنگین باشد. همچنین، بیان ناامیدی و غمانگیز بودن شعر، مناسب سنین بالاتر است.
شمارهٔ ۱۱۹
مدتی شد که در این بزم سخن سازی نیست
گوش چندان که دهم، زمزمه پردازی نیست
یا رب از زخم دلم زحمت مرهم بردار
غیر این روزنهٔ فیض، در بازی نیست
آنکه یک عمر، در این تنگ قفس داشت مرا
گیرم آزاد کند، قوت پروازی نیست
گوش چندان که دهم، زمزمه پردازی نیست
یا رب از زخم دلم زحمت مرهم بردار
غیر این روزنهٔ فیض، در بازی نیست
آنکه یک عمر، در این تنگ قفس داشت مرا
گیرم آزاد کند، قوت پروازی نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.