هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد هجران و فراق معشوق میگوید و از بیپروازی و بیپناهی خود سخن میراند. او از شمع و جلوهاش در شب هجران یاد میکند و اشاره میکند که با خیال معشوق، وصالی هرچند کوتاه داشته است. در پایان، از تصمیم به سفر و دلبستگیاش به معشوق میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۲۴۰
بسته پای چو من بی پر و بالی که مپرس
زیر لب دارم ازین عقده، سؤالی که مپرس
جلوهٔ شمع تجلّی، شب هجران تو داشت
با خیال تو، مرا بود وصالی که مپرس
رخت از آن کوی پی عزم سفر می بستم
دل به دامان من آویخت، به حالی که مپرس
زیر لب دارم ازین عقده، سؤالی که مپرس
جلوهٔ شمع تجلّی، شب هجران تو داشت
با خیال تو، مرا بود وصالی که مپرس
رخت از آن کوی پی عزم سفر می بستم
دل به دامان من آویخت، به حالی که مپرس
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.