هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر درد و آرزوی عاشق برای وصال معشوق است. شاعر از خدا می‌خواهد که یارش را به او نزدیک کند، دلش را هدف غمزه‌های معشوق قرار دهد و رگ جانش را در اختیار ناز و جفای معشوق بگذارد. همچنین، شاعر به درد محرومی عاشق در هجران و اشتیاق او برای دیدار اشاره می‌کند و در پایان، از کفر و بی‌سامانی دل خود سخن می‌گوید و از خدا می‌خواهد که از خم طرّهٔ معشوق، زنّاری برای او قرار دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عرفانی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعاره‌های پیچیده، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۳۰۵

ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده
ور بگیرد کم ما، عاشق بسیارش ده

دل ما را هدف غمزهٔ خونخوارش کن
رگ جان را به کف ناز جفاکارش ده

درد محرومی عاشق نه همین در هجر است
محرم وصل چو شد، طاقت دیدارش ده

عمرها رفت که دل، کافر بی سامانی ست
از خم طرّهٔ آن مغبچه، زنّارش ده
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.