هوش مصنوعی:
شاعر از فراق و حسرت ناشی از رفتن معشوق مینالد. معشوق بدون توجه به احساسات شاعر رفته و حسرتی عمیق در دل او به جای گذاشته است. شاعر از نگاههای حسرتبار و اشکهایش سخن میگوید و درد فراق را توصیف میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و حسرتآلود است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و زبان شاعرانه ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۳۱۲
به بالینم نشستی، قد به ناز افراشتی رفتی
نهال حسرتی، در سینهء من کاشتی رفتی
ندادی فرصت آن، تا بمالم دیده بر پایت
به مشتی خاکساران، سرگرانی داشتی رفتی
به دنبالت نیارم تا نگاه حسرتی کردن
دلم خون کردی و چشم ترم انباشتی رفتی
نهال حسرتی، در سینهء من کاشتی رفتی
ندادی فرصت آن، تا بمالم دیده بر پایت
به مشتی خاکساران، سرگرانی داشتی رفتی
به دنبالت نیارم تا نگاه حسرتی کردن
دلم خون کردی و چشم ترم انباشتی رفتی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.