هوش مصنوعی: شاعر از روزگار گذشته و یاری‌های از دست رفته می‌گوید و دردهای زندگی را بیان می‌کند که به حدی سنگین هستند که جانش به لب رسیده است. او از شب غفلت و نادانی سخن می‌گوید و از این که نمی‌داند چه کسی می‌تواند او را بیدار کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عاطفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها سنگین باشد. همچنین، بیان غم و اندوه و مسائل وجودی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۱۷

گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا یاری
به اشک لاله گون زین پس، نمایم چهره گلناری

ز بار زندگانی، در جهان چندان گران بارم
که جان ناتوان آمد مرا بر لب به دشواری

شب غفلت فروبست، اختران را دیدهٔ روشن
ندانم ازکه باید داشت دیگر، چشم بیداری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.