هوش مصنوعی:
شاعر از عشق ناکام و رنجهای عاطفی خود میگوید و از معشوق شکایت میکند که به جای عشق و محبت، فریب و دشنام به او میدهد. همچنین، از آرزوهای بربادرفته و ناامیدی خود سخن میگوید و از ساقی میخواهد که شراب را به رندان بدهد تا شاید تسلی یابد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاطفی عمیق، ناامیدی و اشاره به میگساری است که برای درک بهتر به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد.
شمارهٔ ۳۳۷
تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی
جان ستانی گرو بوسه و دشنام دهی
رنجه کن دست، چو با تیغ و کفن آمده ام
گفته بودی که مراد دل ناکام دهی
ساغری نذر من دلشده، بر خاک فشان
ساقیا، می چو به رندان می آشام دهی
جان ستانی گرو بوسه و دشنام دهی
رنجه کن دست، چو با تیغ و کفن آمده ام
گفته بودی که مراد دل ناکام دهی
ساغری نذر من دلشده، بر خاک فشان
ساقیا، می چو به رندان می آشام دهی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.