هوش مصنوعی:
این متن به موضوع درک ماهیت و ذات الهی و محدودیتهای انسان در فهم کامل آن میپردازد. نویسنده تأکید میکند که انسانها تنها از طریق آثار و مثالها میتوانند به درکی نسبی از ذات الهی برسند، اما ماهیت کامل آن برایشان ناشناخته است. همچنین، متن به محدودیتهای عقل انسان در درک مفاهیم متعالی اشاره میکند و بیان میدارد که برخی حقایق تنها برای افراد خاص آشکار میشوند.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم فلسفی و عرفانی پیچیدهای است که برای درک کامل آن، نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مباحث عمیق فلسفی و الهیاتی وجود دارد. این موضوعات برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار و نامفهوم باشد.
بخش ۱۷۵ - فرق میان دانستن چیزی به مثال و تقلید و میان دانستن ماهیت آن چیز
ظاهر است آثار و میوهیْ رَحمَتَش
لیکْ کی داند جُز او ماهیَّتَش؟
هیچ ماهیّاتِ اَوْصافِ کَمال
کَس نَدانَد جُز به آثار و مِثال
طِفْلْ ماهیَّت نَدانَد طَمْث را
جُز که گویی هست چون حَلْوا تو را
کِی بُوَد ماهیَّتِ ذوقِ جِماع
مِثْلِ ماهیّاتِ حَلْوا ای مُطاع؟
لیکْ نِسْبَت کرد از رویِ خَوشی
با تو آن عاقلْ چو تو کودکوَشی
تا بِدانَد کودک آن را از مِثال
گَر نَدانَد ماهِیَت با عینِ حال
پس اگر گویی بِدانَم دور نیست
وَرْ نَدانَم گفتِ کِذْب و زور نیست
گَر کسی گوید که دانی نوح را
آن رَسولِ حَقّ و نورِ روح را؟
گَر بگویی چون نَدانَم کآن قَمَر
هست از خورشید و مَهْ مَشْهورتَر؟
کودکانِ خُرد در کُتّابها
وان اِمامانْ جُمله در مِحْرابها
نامِ او خوانند در قرآنْ صَریح
قِصّهاَش گویند از ماضی فَصیح
راستگو دانیش تو از رویِ وَصْف
گَرچه ماهیَّت نَشُد از نوحْ کَشف
وَرْ بگویی من چه دانَم نوح را؟
هَمچو اویی داند او را ای فَتی
مورِ لَنگَم من چه دانَم فیل را؟
پَشّهیی کِی داند اِسْرافیل را؟
این سُخَن هم راست است از رویِ آن
که به ماهیَّت نَدانیش ای فُلان
عَجْز از اِدْراکِ ماهیَّت عَمو
حالَتِ عامه بُوَد مُطْلَق مَگو
زان که ماهیّات و سِرِّ سِرِّ آن
پیشِ چَشمِ کامِلان باشد عِیان
در وجود از سِرِّ حَقّ و ذاتِ او
دورتَر از فَهْم و اِسْتِبْصار کو؟
چون که آن مَخْفی نَمانْد از مَحْرَمان
ذات و وَصْفی چیست کان مانَد نَهان؟
عقلِ بَحْثی گوید این دور است و گَو
بی زِ تَأویلی مُحالی کَم شِنو
قُطْب گوید مَر تو را ای سُسْتحال
آنچه فوقِ حالِ توست آید مُحال
واقعاتی که کُنونَت بَر گُشود
نه که اوَّل هم مُحالَت مینِمود؟
چون رَهانیدَت زِ دَه زندان کَرَم
تیه را بر خود مَکُن حَبْسِ سِتَم
لیکْ کی داند جُز او ماهیَّتَش؟
هیچ ماهیّاتِ اَوْصافِ کَمال
کَس نَدانَد جُز به آثار و مِثال
طِفْلْ ماهیَّت نَدانَد طَمْث را
جُز که گویی هست چون حَلْوا تو را
کِی بُوَد ماهیَّتِ ذوقِ جِماع
مِثْلِ ماهیّاتِ حَلْوا ای مُطاع؟
لیکْ نِسْبَت کرد از رویِ خَوشی
با تو آن عاقلْ چو تو کودکوَشی
تا بِدانَد کودک آن را از مِثال
گَر نَدانَد ماهِیَت با عینِ حال
پس اگر گویی بِدانَم دور نیست
وَرْ نَدانَم گفتِ کِذْب و زور نیست
گَر کسی گوید که دانی نوح را
آن رَسولِ حَقّ و نورِ روح را؟
گَر بگویی چون نَدانَم کآن قَمَر
هست از خورشید و مَهْ مَشْهورتَر؟
کودکانِ خُرد در کُتّابها
وان اِمامانْ جُمله در مِحْرابها
نامِ او خوانند در قرآنْ صَریح
قِصّهاَش گویند از ماضی فَصیح
راستگو دانیش تو از رویِ وَصْف
گَرچه ماهیَّت نَشُد از نوحْ کَشف
وَرْ بگویی من چه دانَم نوح را؟
هَمچو اویی داند او را ای فَتی
مورِ لَنگَم من چه دانَم فیل را؟
پَشّهیی کِی داند اِسْرافیل را؟
این سُخَن هم راست است از رویِ آن
که به ماهیَّت نَدانیش ای فُلان
عَجْز از اِدْراکِ ماهیَّت عَمو
حالَتِ عامه بُوَد مُطْلَق مَگو
زان که ماهیّات و سِرِّ سِرِّ آن
پیشِ چَشمِ کامِلان باشد عِیان
در وجود از سِرِّ حَقّ و ذاتِ او
دورتَر از فَهْم و اِسْتِبْصار کو؟
چون که آن مَخْفی نَمانْد از مَحْرَمان
ذات و وَصْفی چیست کان مانَد نَهان؟
عقلِ بَحْثی گوید این دور است و گَو
بی زِ تَأویلی مُحالی کَم شِنو
قُطْب گوید مَر تو را ای سُسْتحال
آنچه فوقِ حالِ توست آید مُحال
واقعاتی که کُنونَت بَر گُشود
نه که اوَّل هم مُحالَت مینِمود؟
چون رَهانیدَت زِ دَه زندان کَرَم
تیه را بر خود مَکُن حَبْسِ سِتَم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۷۴ - شناختن هر حیوانی بوی عدو خود را و حذر کردن و بطالت و خسارت آنکس کی عدو کسی بود کی ازو حذر ممکن نیست و فرار ممکن نی و مقابله ممکن نی
گوهر بعدی:بخش ۱۷۶ - جمع و توفیق میان نفی و اثبات یک چیز از روی نسبت و اختلاف جهت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.