هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و اشتیاق خود به شهر بخارا، که نماد دانش و فرهنگ است، سخن می‌گوید. او از رنج‌ها و سختی‌هایی که در راه رسیدن به این شهر متحمل شده است، یاد می‌کند و عشق خود را به این شهر و صدر جهان (شخصیتی مهم در شعر) بیان می‌کند. شاعر از ذلت و خواری که در بخارا تجربه کرده است، سخن می‌گوید و در نهایت تصمیم می‌گیرد به سوی صدر جهان حرکت کند، حتی اگر این کار به قیمت جانش تمام شود.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج، ذلت، و فداکاری ممکن است نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری برای درک کامل داشته باشند.

بخش ۱۸۱ - عزم کردن آن وکیل ازعشق کی رجوع کند به بخارا لاابالی‌وار

شمعِ مَریَم را بِهِل اَفْروخته
که بُخارا می‌رَوَد آن سوخته

سختْ بی‌صَبر و در آتشْدانِ تیز
رو سویِ صَدْرِ جهان می‌کُن گُریز

این بُخارا مَنْبَعِ دانش بُوَد
پس بُخارایی‌ست هَرکْ آنِش بُوَد

پیشِ شیخی در بُخارا اَنْدَری
تا به خواری در بُخارا نَنْگَری

جُز به خواری در بُخارایِ دِلَش
راه نَدْهَد جَزْر و مَدِّ مُشکِلَش

ای خُنُک آن را که ذَلَّت نَفْسُهُ
وایْ آن کَس را که یُردیْ رَفْسُهُ

فُرقَتِ صَدْرِ جهان در جانِ او
پاره پاره کرده بود اَرْکانِ او

گفت بَر خیزم هم‌آن جا وارَوَم
کافِر اَرْ گشتم دِگَر رَهْ بِگْرَوَم

وا رَوَم آن جا بِیُفتَم پیشِ او
پیشِ آن صَدْرِ نِکواَنْدیشِ او

گویم اَفْکَندم به پیشَت جانِ خویش
زنده کُن یا سَر بِبُر ما را چو میش

کُشته و مُرده به پیشَت ای قَمَر
بِهْ که شاهِ زندگانْ جایِ دِگَر

آزمودم من هزاران بارْ بیش
بی‌تو شیرین می‌نَبینَم عیشِ خویش

غَنِّ لی یا مُنْیَتی لَحْنَ النُّشور
اُبْرُکی یا ناقَتی تَمَّ السُّرور

اِبْلَعی یا اَرْضُ دَمْعی قَدْ کَفیٰ
اِشْرَبی یا نَفْسُ وِرْدًا قَدْ صَفا

عُدْتَ یا عیدی اِلَیْنا مَرْحَبا
نِعْمَ ما رَوَّحْتَ یا ریحَ الصَّبا

گفت ای یاران رَوان گشتم وَداع
سویِ آن صَدْری کَامیر است و مُطاع

دَم‌به دَمْ در سوزْ بریان می‌شَوَم
هرچه بادا باد آن‌جا می‌رَوَم

گَرچه دلْ چون سنگِ خارا می‌کُند
جانِ من عَزْمِ بُخارا می‌کُند

مَسْکَنِ یار است و شهرِ شاهِ من
پیشِ عاشق این بُوَد حُبُّ الْوَطَن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۸۰ - گفتن روح القدس مریم راکی من رسول حقم به تو آشفته مشو و پنهان مشو از من کی فرمان اینست
گوهر بعدی:بخش ۱۸۲ - پرسیدن معشوقی از عاشق غریب خود کی از شهرها کدام شهر را خوشتر یافتی و انبوه‌تر و محتشم‌تر و پر نعمت‌تر و دلگشاتر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.