۱۰۸ بار خوانده شده

بخش ۳۰

ز ابتدای حدوث خود انسان
تا به هنگام رفتنش ز جهان

حرکات طبیعتش باشد
انتقالات فطرتش باشد

شد به هر صورتی که بزم آرا
لَم یَزل ینتقل الی الاُخرا

به همین بعد رحلت از دنیا
به صراط خود است، رَه پیما

گر نماید مساعدت توفیق
اِنّهُ خیرُ صاحبٍ و رفیق

کند از هر مقام و منزل نقل
تا شود متصل به عالم عقل

این به شرطی که اهل آن باشد
جوهرش از مقربان باشد

یا به اهل یمین کند پیوند
به توسط اگر بود خرسند

ور بود مثل طبع شیطانش
بخت سازد قرین خذلانش

حشر او را کنند با حشرات
عاقبت واجب است جمع شتات

شود آخر، به دیو و دد محشور
در ظلام نشیبگاه غرور

معنی مطلق صراط این است
پیش چشمی که پاک و حق بین است

از صراط آنچه مستقیم آید
رهبر جنّت و نعیم آید

سالکش ساکن جنان گردد
مورد رحمت و امان گردد

ره توحید، معرفت باشد
جاده تنگ معدلت باشد

که توسط میان اضداد است
انحراف از توسط، ایجاد است

شرط این ره شناس در هر حال
التزام صوالح اعمال

شرع و ملت، صراط حق باشد
سالکش بر سماط حق باشد

چون دم تیغ تیز، باریک است
بی چراغ دلیل، تاریک است

دیده راگر خدای نور دهد
در ریاضت، دل صبور دهد

می تواند سلوک این ره کرد
خامه این گفت و قصه کوته کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۹
گوهر بعدی:بخش ۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.