۱۰۷ بار خوانده شده

بخش ۵ - گشایش نامهٔ عرفان دبیر به دستان سنجی خامهٔ بلند صفیر

خامه شبی صفحه طرازی گرفت
جوهر اندیشه گدازی گرفت

مشک رقم شد ز دم عنبرین
نافه گشا گشت، چو آهوی چین

پیشهٔ عطّار وشی کرد ساز
طبله به شکّرشکنی کرد باز

یاسمن افشاند به نسرین طبق
سنبلِ تر سود به سیمین ورق

زخمه به تار نفس، افشرد دست
نغمه برآمد ز شکر خواب مست

غلغله ای از دل پرجوش خاست
ولولهای از لب خاموش خاست

گرم شد افسانهٔ افسرده ام
زد دم عیسی، شرر مردهام

معتکفان حجرات دماغ
انجمن آرا، چو فروزان چراغ

از در دل تا ملکوتی افق
برسر هم بست معانی تتق

ساقی فیض ازلی باده داد
دل گهر بحر خرد زاده داد

فیض فلاطون خرد خم گشود
زنگ ز آیینهٔ فطرت زدود

شد ز خروش لب صهبا زده
زاویهٔ سامعه، یونانکده

نغمه، صبوحی زده می ریخت، لب
سودهٔ عنبرکده می بیخت، شب

شوق، به کف ساغر جمشید داشت
خامه، به بر، بربط ناهید داشت

رابطه بر سلسلهٔ راز بست
نقطه انجام به آغاز بست

کام قلم، قافیه سنجی گرفت
روم نسب، طرّهٔ زنجی گرفت

خطبهٔ معنی، به مرادم نشد
تا دل حل کرده، مدادم نشد

شانه صفت، سینه به صد زخم خست
تا سر زلف سخن آمد به دست

لاله صفت، نازده از خون ایاغ
گل نتوان کرد به دامن ز باغ

صبح شد ای ساقی مشکینه موی
جامی از آن بادهٔ خورشید روی

باز بپیما به حزین خراب
تا دمد از خامهٔ او آفتاب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴ - فی المنقبه
گوهر بعدی:بخش ۶ - دمیدن صبح تجلّی از افق هویّت ذات بر تنویر ظلمتکدهٔ انیّت جهان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.