هوش مصنوعی:
این متن درباره مبارزه درونی انسان با وسوسهها و ترسهایی است که مانع از حرکت به سوی دین و حقیقت میشوند. دیوها و شیاطین با فریب و ترس، انسان را از راه روشنایی و یقین دور میکنند و او را به سوی ضلالت و ناامیدی میکشانند. در مقابل، عزم راسخ و سلاح علم و حکمت میتواند انسان را در این مسیر یاری کند. متن همچنین به قدرت بانگ الهی در مقایسه با بانگ شیاطین اشاره میکند و تأکید میکند که نباید این دو را با هم اشتباه گرفت.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و دینی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیده مانند مبارزه با وسوسهها و ترسها، برای سنین پایینتر ممکن است دشوار باشد.
بخش ۲۱۰ - تفسیر آیت واجلب علیهم بخیلک و رجلک
تو چو عَزْمِ دین کُنی با اِجْتِهاد
دیو بانْگَت بَر زَنَد اَنْدَر نَهاد
که مَرو زان سو بِیَندیش ای غَوی
که اسیرِ رنج و درویشی شَوی
بینَوا گردی زِ یارانْ وابُری
خوار گردیّ و پَشیمانی خوری
تو زِ بیمِ بانگِ آن دیوِ لَعین
وا گُریزی در ضَلالَت از یَقین
که هَلا فردا و پَسْ فردا مراست
راهِ دین پویَم که مُهْلَت پیشِ ماست
مرگ بینی باز کو از چپّ و راست
میکُشَد همسایه را تا بانگْ خاست
باز عَزْمِ دین کُنی از بیمِ جان
مَرد سازی خویشتن را یک زمان
پس سِلَح بَر بَندی از عِلْم و حِکَم
که من از خَوْفی نیارَم پایْ کَم
باز بانگی بَر زَنَد بر تو زِ مَکْر
که بِتَرس و باز گَرد از تیغ فقر
باز بُگْریزی زِ راهِ روشنی
آن سِلاحِ عِلْم و فَن را بِفْکَنی
سالها او را به بانگی بَندهیی
در چُنین ظُلْمَت نَمَد اَفْکَندهیی
هَیبَتِ بانگِ شیاطینْ خَلْق را
بَند کردهست و گرفته حَلْق را
تا چُنان نومید شُد جانْشان زِ نور
که رَوانِ کافِران زَ اهْلِ قُبور
این شِکوهِ بانگِ آن مَلْعون بُوَد
هَیبَتِ بانگِ خدایی چون بُوَد؟
هَیبَتِ باز است بر کبکِ نَجیب
مَر مگس را نیست زان هَیبَت نَصیب
زان که نَبْوَد باز صَیّادِ مگس
عنکبوتان می مگس گیرند و بَس
عنکبوتِ دیو بر چون تو ذُباب
کَرّ و فَر دارد نه بر کَبْک و عُقاب
بانگِ دیوانْ گَلْهبانِ اَشْقیاست
بانگِ سُلطانْ پاسْبانِ اَوْلیاست
تا نیامیزد بِدین دو بانگِ دور
قطرهیی از بَحْرِ خوش با بَحْرِ شور
دیو بانْگَت بَر زَنَد اَنْدَر نَهاد
که مَرو زان سو بِیَندیش ای غَوی
که اسیرِ رنج و درویشی شَوی
بینَوا گردی زِ یارانْ وابُری
خوار گردیّ و پَشیمانی خوری
تو زِ بیمِ بانگِ آن دیوِ لَعین
وا گُریزی در ضَلالَت از یَقین
که هَلا فردا و پَسْ فردا مراست
راهِ دین پویَم که مُهْلَت پیشِ ماست
مرگ بینی باز کو از چپّ و راست
میکُشَد همسایه را تا بانگْ خاست
باز عَزْمِ دین کُنی از بیمِ جان
مَرد سازی خویشتن را یک زمان
پس سِلَح بَر بَندی از عِلْم و حِکَم
که من از خَوْفی نیارَم پایْ کَم
باز بانگی بَر زَنَد بر تو زِ مَکْر
که بِتَرس و باز گَرد از تیغ فقر
باز بُگْریزی زِ راهِ روشنی
آن سِلاحِ عِلْم و فَن را بِفْکَنی
سالها او را به بانگی بَندهیی
در چُنین ظُلْمَت نَمَد اَفْکَندهیی
هَیبَتِ بانگِ شیاطینْ خَلْق را
بَند کردهست و گرفته حَلْق را
تا چُنان نومید شُد جانْشان زِ نور
که رَوانِ کافِران زَ اهْلِ قُبور
این شِکوهِ بانگِ آن مَلْعون بُوَد
هَیبَتِ بانگِ خدایی چون بُوَد؟
هَیبَتِ باز است بر کبکِ نَجیب
مَر مگس را نیست زان هَیبَت نَصیب
زان که نَبْوَد باز صَیّادِ مگس
عنکبوتان می مگس گیرند و بَس
عنکبوتِ دیو بر چون تو ذُباب
کَرّ و فَر دارد نه بر کَبْک و عُقاب
بانگِ دیوانْ گَلْهبانِ اَشْقیاست
بانگِ سُلطانْ پاسْبانِ اَوْلیاست
تا نیامیزد بِدین دو بانگِ دور
قطرهیی از بَحْرِ خوش با بَحْرِ شور
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۲۰۹ - بقیهٔ ذکر آن مهمان مسجد مهمانکش
گوهر بعدی:بخش ۲۱۱ - رسیدن بانگ طلسمی نیمشب مهمان مسجد را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.