هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از مضامین عشق، فراق، صبر و رهایی سخن می‌گوید. شاعر از درد فراق، آتش عشق و نیاز به پناه‌گاه معنوی می‌گوید و با استفاده از استعاره‌هایی مانند پروانه و شمع، عشق و فداکاری را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اصطلاحات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۴

مطرب دلم ز پرده به در میرود بگو
ساقی بیا که آتش عشقم به جان گرفت

دیدی دلا که شعلۀ جوالاهه فراق
مانند نقطه عاقبتم در میان گرفت

از بس که سوخت کوکب بختم در آسمان
ظلمت فضای خانه کرّوبیان گرفت

خوبان به مهر دلشدگان را کنند اسیر
کِی مُلک دل به قوّت بازو توان گرفت

پروانه را وصال نماید شب فراق
تا شمع را ز سوز من آتش به جان گرفت

ما در پناه پیر مغانیم گو بگیر
گر گرگ گوسفند ز دست شُبان گرفت

هرگز نبرد ره به سرا بوستان گل
الّا کسی که الفت با باغبان گرفت

عارف شناخت قدر خموشی از آن که دید
آتش به جان شمع ز دست زبان گرفت

تا کِی اسیر غول بیابانی ای غبار
آنکس بریده ره که پی کاروان گرفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.