هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از درد عشق، صبر در برابر رنج‌های آن و امید به وصال معشوق سخن می‌گوید. شاعر از غم‌های بی‌پایان، تلاش برای رهایی از زلف معشوق و در نهایت تسلیم در برابر عشق الهی می‌سراید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعاره‌های پیچیده و احساسات شدید عاشقانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۳۰

میی کز وی بنای شادمانی ها به جا باشد
که گوید توبه از وی خاصه فصل گل روا باشد

دلم را غرق در دریای خون کردی نمی گویی
که شاید کشتی ما را خدایی ناخدا باشد

اگر غم سالها چار اسبه بر ملک دلم تازد
نپندارم که جولانگاه او را منتها باشد

گر از زلفش خلاصی هست رخسارش توان دیدن
که شامی چون به پایان رفت صبحی در قفا باشد

بنازم طاقت بیمار عشقت را که در آخر
به جایی می کشد صبرش که درد او را دوا باشد

به وصل دوست تنها ره نخواهی یافتن لیکن
غبارا میرسی گر زانکه عشقت رهنما باشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.