۳۷۸ بار خوانده شده
بخش ۲۱۶ - نظرکردن پیغامبر علیه السلام به اسیران و تبسم کردن و گفتن کی عجبت من قوم یجرون الی الجنة بالسلاسل و الاغلال
دید پیغامبر یکی جَوْقی اسیر
که هَمیبُردند و ایشان در نَفیر
دیدَشان در بَندْ آن آگاه شیر
می نَظَر کردند در وِی زیرْ زیر
تا هَمیخایید هر یک از غَضَب
بر رَسولِ صِدْقْ دندانها و لب
زَهْره نه با آن غَضَب که دَمْ زَنَند
زان که در زَنجیرِ قَهْرِ دَهْمَنَند
میکَشانَدْشان مُوَکَّل سویِ شهر
میبَرَد از کافِرسْتانْشان به قَهْر
نه فِدایی میسِتانَد نه زَری
نه شِفاعَت میرَسَد از سَروَری
رَحمَتِ عالَم هَمیگویند و او
عالَمی را میبُرَد حَلْق و گِلو
با هزار اِنْکار میرَفتند راه
زیرِ لبْ طَعْنهزَنانْ بر کارِ شاه
چارهها کردیم و این جا چاره نیست
خود دلِ این مَرد کَمْ از خاره نیست
ما هزاران مَردِ شیرْ اَلْپْ اَرْسَلان
با دو سه عُریانِ سُستِ نیمجان
این چُنین دَرماندهایم از کَژْرَویست
یا زِ اَخْتَرهاست یا خود جادُویست؟
بَختِ ما را بَر دَرید آن بَختِ او
تَختِ ما شُد سَرنِگون از تَختِ او
کارِ او از جادُوی گَر گشت زَفْت
جادویی کردیم ما هم چون نَرَفت؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
که هَمیبُردند و ایشان در نَفیر
دیدَشان در بَندْ آن آگاه شیر
می نَظَر کردند در وِی زیرْ زیر
تا هَمیخایید هر یک از غَضَب
بر رَسولِ صِدْقْ دندانها و لب
زَهْره نه با آن غَضَب که دَمْ زَنَند
زان که در زَنجیرِ قَهْرِ دَهْمَنَند
میکَشانَدْشان مُوَکَّل سویِ شهر
میبَرَد از کافِرسْتانْشان به قَهْر
نه فِدایی میسِتانَد نه زَری
نه شِفاعَت میرَسَد از سَروَری
رَحمَتِ عالَم هَمیگویند و او
عالَمی را میبُرَد حَلْق و گِلو
با هزار اِنْکار میرَفتند راه
زیرِ لبْ طَعْنهزَنانْ بر کارِ شاه
چارهها کردیم و این جا چاره نیست
خود دلِ این مَرد کَمْ از خاره نیست
ما هزاران مَردِ شیرْ اَلْپْ اَرْسَلان
با دو سه عُریانِ سُستِ نیمجان
این چُنین دَرماندهایم از کَژْرَویست
یا زِ اَخْتَرهاست یا خود جادُویست؟
بَختِ ما را بَر دَرید آن بَختِ او
تَختِ ما شُد سَرنِگون از تَختِ او
کارِ او از جادُوی گَر گشت زَفْت
جادویی کردیم ما هم چون نَرَفت؟
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۲۱۵ - فسخ عزایم و نقضها جهت با خبر کردن آدمی را از آنک مالک و قاهر اوست و گاه گاه عزم او را فسخ ناکردن و نافذ داشتن تا طمع او را بر عزم کردن دارد تا باز عزمش را بشکند تا تنبیه بر تنبیه بود
گوهر بعدی:بخش ۲۱۷ - تفسیر این آیت کی ان تستفتحوا فقد جائکم الفتح ایهای طاعنان میگفتید کی از ما و محمد علیه السلام آنک حق است فتح و نصرتش ده و این بدان میگفتید تا گمان آید کی شما طالب حقاید بی غرض اکنون محمد را نصرت دادیم تا صاحب حق را ببینید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.