هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج درونی شاعر است که از عشق و غم شدید رنج می‌برد. او احساس می‌کند که آتش درونش همه‌چیز را سوزانده و زندگی‌اش را ویران کرده است. شاعر خود را مانند قایقی در دریا می‌بیند که بادبانش از آتش و آه ساخته شده، و مانند آتشی است که در آب افتاده و فریاد مرگ سر می‌دهد. او غم عشق را در سینه دارد و احساس می‌کند که این غم، خانه دلش را ویران کرده است. شاعر از تنهایی و رنجش می‌نالد و آرزو می‌کند که ای کاش نفسی بزند و از این درد رها شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و روانی مانند درد درونی، غم شدید و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. درک این مفاهیم نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد.

شمارهٔ ۶۵

فریاد که آتش نهانم
افتاد به مغز استخوانم

سوز دل و آتش درونم
افکنده شرر به خانمانم

چون زورق اگر روم به دریا
هست آتش و آه بادبانم

چون آتش اوفتاده در آب
آوازۀ مرگ شده فغانم

گنج غم تو به سینه دارم
شد خانۀ دل خراب از آنم

گر بحر غم تو بیکران است
من ماهی بحر بیکرانم

خون جگر است و پارۀ دل
بر سفرۀ عشق آب و نانم

کاهیده ز بسکه پیر گردون
از درد و بلا تن جوانم

مانند کمان شکسته مشتی
بی پاره و خرد استخوانم

بازا نفسی که بی تو چون نی
در سینه گره شده فغانم

تا کی خس و خار آشیانه
مهجور کند ز گلستانم

وقت است که برق خانمان سوز
آید به طواف آشیانم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.