هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر درد و رنج عاشقی است که از هجران و دوری معشوق رنج می‌برد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند زلف سلسله‌وار، قامت سرو، و رخسار رنگین معشوق، احساسات خود را بیان می‌کند. او از تنهایی و جنگ با بخت بد سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که معشوق بازگردد و او را از این حال نجات دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۸۲

ای سلسله زلفت سرمایۀ رسوایی
باز آی که رسوا کرد ما را دل شیدایی

بی سلسلۀ زلفت دانی که چها کردست
تاریک شب هجران با این سر سودایی

ای سرو سهی قامت وقت است که از بستان
بخرامی و بنمایی بر سرو دلارایی

با کوکب بخت خود تا روز همی جنگم
بی مِهر رخت هر شب در گوشۀ تنهایی

بر طلعت خویش از زلف گر پرده همی پوشی
باید که بپوشی چشم از چشم تماشایی

رخسارۀ رنگینت خونخواره نمی خواهد
خون دل ما تا چند از دیده بپالایی

هرگز دل مجنونم آرام نمیگیرد
تا از خَم زلفینت یک سلسله نگشایی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.