هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و اشتیاق سخن میگوید. شاعر از آتش عشق و سوختن در آن مینالد و از دامهای عشق مانند خط و خال معشوق یاد میکند. همچنین، از می و مستی و موسیقی به عنوان راهی برای فرار از درد شبانه یاد میشود. در پایان، شاعر امیدوار است که با کنار زدن نقاب از چهره معشوق، غبار از میان برخیزد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی، استفاده از استعارههای پیچیده و اشاره به مینوشی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب یا نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۸۱
زند چون آتش حسنش زبانه
دو صد خرمن بسوزد بی بهانه
دلا گر نیستی پروانه بگذر
که سرکش گشت آتش را زبانه
سَر هستی ندارم بی تو دیگر
که بردارم سَر از این آستانه
دلا دیدی که صد ره با تو گفتم
خط و خال بتان دام است و دانه
چو شمع از سوختن پروا نمیکرد
چرا شد دامنش پروانه خانه
خرابم کرد عشق امّا ندانم
در این ویران نهفت آن گنج یا نه
مرا ساقی سحرگه ساغری داد
که فارغ گشتم از دُرد شبانه
چو ماهی مردم چشمم هراسان
ز موج اشک می گیرد کرانه
بیا ساقی بیا تا مِی بنوشم
به بانگ بربط و چنگ و چغانه
یکی بر کش نقاب از مهر رخسار
که برخیزد غبار از این میانه
دو صد خرمن بسوزد بی بهانه
دلا گر نیستی پروانه بگذر
که سرکش گشت آتش را زبانه
سَر هستی ندارم بی تو دیگر
که بردارم سَر از این آستانه
دلا دیدی که صد ره با تو گفتم
خط و خال بتان دام است و دانه
چو شمع از سوختن پروا نمیکرد
چرا شد دامنش پروانه خانه
خرابم کرد عشق امّا ندانم
در این ویران نهفت آن گنج یا نه
مرا ساقی سحرگه ساغری داد
که فارغ گشتم از دُرد شبانه
چو ماهی مردم چشمم هراسان
ز موج اشک می گیرد کرانه
بیا ساقی بیا تا مِی بنوشم
به بانگ بربط و چنگ و چغانه
یکی بر کش نقاب از مهر رخسار
که برخیزد غبار از این میانه
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.