هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و عشق سخن می‌گوید و با تصاویری مانند جوی خون از چشم‌ها، سرو خرامان، و پروانه‌ای که در آتش عشق می‌سوزد، احساسات خود را بیان می‌کند. او امیدوار است که معشوق مانند طبیب دردهایش را درمان کند و با حضور خود شادی را به زندگی‌اش بازگرداند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک کامل آن نیاز به بلوغ عاطفی و شناخت ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۸۴

تا کی رودم خون دل از هر مژه چون جوی
تا بو که تو چون سرو خرامان بِبَرآئی

بیمار غمت جان به لب و دل نگران است
شاید که به آئین طبیبان بدر آئی

من شمع صفت گریه کنان جان دهم از شوق
چون صبح تو گر با لب خندان ببر آئی

شک نیست که جمعیت خاطر دهدم دست
آن شب که تو با زلف پریشان ببر آئی

پروانه صفت جامۀ جان پیش تو سوزم
چون شمع اگر ای کوکب رخشان ببر آئی

مشکل بتوان زیست به هجران تو هر چند
باور نتوان کرد که آسان ببرآیی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.