هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد عشق و فراق سخن می‌گوید. شاعر از رنج‌های عاشقی، تلخی‌های جان‌سپاری، و درمان‌های دردآلود می‌نالد. او از طبیبانی که به عمد بیماران را می‌کشند شکایت دارد و از آتش اشتیاقی که وجودش را سوزانده است سخن می‌گوید. در نهایت، شاعر از ناتوانی در بیان کامل درد هجران می‌گوید و آرزو می‌کند که برگ‌هایی از دلش برای نوشتن این درد فراهم شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ، رنج، و درمان‌های دردآلود ممکن است برای کودکان نامفهوم یا ناخوشایند باشد.

شمارهٔ ۹۴

بجانم کارگر شد زهر و ساقی راست تریاقی
به تلخی جان شیرین می سپارم رحمی ای ساقی

ز راه شوخی آلوده به شکّرخنده دشنامی
علاج درد ما کردی به زهر آلوده تریاقی

طبیبان را بسوزد دل چو بیماری سپارد جان
طبیبی عامداً ساع به قتلی بل و احراقی

شرار آه جانم سوختی تا بودمت عاشق
فلما صرت مشتاقا جری دمغی لاعراقی

زدرد اشتیاقم بر لب آمد جان و می ترسم
نماند فرصتم چندان که گویم شرح مشتاقی

ز دیوان ازل رزقم اگر پیمود میآمد
غلط باشد به حق آموختن آیین رزاقی

نیارد صفحه طاقت تا نویسم شرح هجران را
مگر از پاره های دل فراهم گردد اوراقی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.