هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوعاتی مانند عشق، جدایی، وحدت وجود، و بی‌نیازی از غم و شادی می‌پردازد. شاعر از دلی سخن می‌گوید که فراتر از غم و شادی است و تنها عشق به یار را در خود جای می‌دهد. همچنین، اشاره‌ای به بی‌کرانی عالم و ناتوانی زبان از توصیف آن دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در متن برای درک و تجربه نیاز به بلوغ فکری دارد و ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۸۱

دلی دارم که در روی غم نگنجد
چه جای غم که شادی هم نگنجد

میان ما و یار همدم ما
اگر همدم نباشد دم نگنجد

حدیث بیش و کم اینجا رها کن
که اینجا وصف بیش ک کم نگنجد

چنان پر گشت گوش از نغمه دوست
که در وی بانگ زیر و بم نگنجد

جز انگشتی که عالم خاتم اوست
دگر چیزی دراین خاتم نگنجد

دلی کاو فارغست از سوز و ماتم
در او هم سور هم ماتم نگنجد

رسد هر کز بحالی آدمیزاد
که آنجا عالم و آدم نگنجد

زبان ای مغربی درکش ز گفتار
مگو چیزی که در عالم نگنجد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.