هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق و اشتیاق سخن میگوید و با استفاده از تمثیلهای مختلف از پرندگان، مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی را بیان میکند. شاعر از پرندگان مختلف مانند کبوتر، باز، کبک، و هدهد به عنوان نمادهایی برای آموزش درسهای زندگی و عشق استفاده میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از تمثیلهای پیچیده و زبان شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارد.
بخش ۳۵ - بقیهٔ قصهٔ اهل سبا و نصیحت و ارشاد سلیمان علیهالسلام آل بلقیس را هر یکی را اندر خور خود و مشکلات دین و دل او و صید کردن هر جنس مرغ ضمیری به صفیر آن جنس مرغ و طعمهٔ او
قِصّه گویم از سَبا مُشتاقْوار
چون صَبا آمد به سویِ لالهزار
لاقَتِ الْاَاَشْباحُ یَوْمَ وَصْلِها
عادَتِ الْاَوْلادُ صَوْبَ اَصْلِها
اُمَةُ الْعِشْقِ الْخَفیّ فِی الْاُمَمْ
مِثْلُ جودٍ حَوْلَهُ لَوْمُ السَّقَمْ
ذِلَّةُ الْاَرْواحِ مِنْ اَشْباحِها
عِزَّةُ الْاَشْباحِ مِنْ اَرْواحِها
اَیُّهَا العُشّا قُ اَلسُّقْیا لَکَم
اَنْتُمُ الباقونَ و الْبُقیالَکُمْ
اَیُّهَا السّالو نَ قوموا وَاعْشَقوا
ذاکَ ریحُ یوسُفَ فَاسْتَنْشِقوا
مَنْطِقُالطَّیْرِ سُلَیمانی بیا
بانگِ هر مُرغی که آید میسَرا
چون به مُرغانَت فرستادهست حَق
لَحْنِ هر مُرغی بِدادَسْتَت سَبَق
مُرغِ جَبْری را زبانِ جَبْرگو
مُرغِ پَراِشْکَسته را از صَبر گو
مُرغِ صابِر را تو خوش دار و مُعاف
مُرغِ عَنْقا را بِخوان اَوْصاف قاف
مَر کبوتر را حَذَر فرما زِ باز
باز را از حِلْم گو و اِحْتِراز
وان خُفاشی را که مانْد او بینَوا
میکُنَش با نورْ جُفت و آشنا
کَبْکِ جنگی را بیاموزان تو صُلْح
مَر خُروسان را نِما اَشْراطِ صُبح
همچُنان میرو زِ هُدْهُد تا عُقاب
رَهْ نِما وَاللهُ اَعْلَمْ بِالصَّواب
چون صَبا آمد به سویِ لالهزار
لاقَتِ الْاَاَشْباحُ یَوْمَ وَصْلِها
عادَتِ الْاَوْلادُ صَوْبَ اَصْلِها
اُمَةُ الْعِشْقِ الْخَفیّ فِی الْاُمَمْ
مِثْلُ جودٍ حَوْلَهُ لَوْمُ السَّقَمْ
ذِلَّةُ الْاَرْواحِ مِنْ اَشْباحِها
عِزَّةُ الْاَشْباحِ مِنْ اَرْواحِها
اَیُّهَا العُشّا قُ اَلسُّقْیا لَکَم
اَنْتُمُ الباقونَ و الْبُقیالَکُمْ
اَیُّهَا السّالو نَ قوموا وَاعْشَقوا
ذاکَ ریحُ یوسُفَ فَاسْتَنْشِقوا
مَنْطِقُالطَّیْرِ سُلَیمانی بیا
بانگِ هر مُرغی که آید میسَرا
چون به مُرغانَت فرستادهست حَق
لَحْنِ هر مُرغی بِدادَسْتَت سَبَق
مُرغِ جَبْری را زبانِ جَبْرگو
مُرغِ پَراِشْکَسته را از صَبر گو
مُرغِ صابِر را تو خوش دار و مُعاف
مُرغِ عَنْقا را بِخوان اَوْصاف قاف
مَر کبوتر را حَذَر فرما زِ باز
باز را از حِلْم گو و اِحْتِراز
وان خُفاشی را که مانْد او بینَوا
میکُنَش با نورْ جُفت و آشنا
کَبْکِ جنگی را بیاموزان تو صُلْح
مَر خُروسان را نِما اَشْراطِ صُبح
همچُنان میرو زِ هُدْهُد تا عُقاب
رَهْ نِما وَاللهُ اَعْلَمْ بِالصَّواب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۳۴ - باقی قصهٔ ابراهیم ادهم قدسالله سره
گوهر بعدی:بخش ۳۶ - آزاد شدن بلقیس از ملک و مست شدن او از شوق ایمان و التفات همت او از همهٔ ملک منقطع شدن وقت هجرت الا از تخت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.