هوش مصنوعی: این شعر از عراقی بیانگر درد و رنج عاشقانه و دل‌سوزی است که شاعر از جور معشوق و دوری از او می‌کشد. او خود را مانند بلبلی در آتش عشق، آهوی سرگشته در بیابان بی‌پایان، و دل‌باختۀ رنجدیده توصیف می‌کند که در هر سو با تیرهای بلا مواجه است. شاعر از رازداری محتسب می‌گوید و از لب خندان معشوق که گوهرهای اشک را از او می‌رباید. در پایان، او از آذربایجان و ملال جانش یاد می‌کند و از صبا می‌خواهد آرام از کنار معشوق بگذرد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشقی و دل‌سوزی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۷۳

اگر بلبل بدل داغی ز جور باغبان دارد
در آتش من که با من نوگل من سرگران دارد

بیابانی است بی پایان من آن سرگشته آهوئی
که هر سو رو کند صیاد تیری در کمان دارد

که اینحال عجب یا رب نهان با محتسب گوید
که شوخی دل ز من برده است و روی از من نهان دارد

ز لب خندی مرا از گریه دامن پر گهر کردی
مگر لعل لبت خاصیت شه گوهران دارد

بامید گهر خود را بدریا میزدی ای دل
نگفتم زینهوس بگذر که دریا بیم جان دارد

ز گلبانگ عراقی آتشم در پرده زن مطرب
که مرغ جان ملال از خاک آذربایجان دارد

بهر گامی هزاران دل بپای ناقه میغلطد
کدامین دلستان یا رب در اینمحمل مکان دارد

صبا آهسته بگذر زانمعنبر زلف خم در خمر
هزاران طایر پر بسته در وی آشیان دارد
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.