هوش مصنوعی:
این متن دربارهی اهمیت و دقت در نوشتن نامهها و پیامها به ویژه برای افراد قدرتمند مانند شاهان است. نویسنده تأکید میکند که محتوای نامه باید درخور مقام گیرنده باشد و اگر چنین نباشد، باید اصلاح شود. همچنین، متن اشاره میکند که خواندن و درک نامهها کاری دشوار است و نیاز به مهارت و تجربه دارد. در نهایت، نویسنده توصیه میکند که محتوای نامه باید با صداقت و مطابق با واقعیت باشد تا از هرگونه نفاق و فریب جلوگیری شود.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم اخلاقی و اجتماعی پیچیدهای است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد. بنابراین، مناسب برای نوجوانان و بزرگسالان است.
بخش ۵۹ - نوشتن آن غلام قصهٔ شکایت نقصان اجری سوی پادشاه
قِصّه کوتَه کُن برایِ آن غُلام
که سویِ شَهْ بَر نوشتهست او پیام
قِصّه پُر جنگ و پُر هستیّ و کین
میفِرستَد پیشِ شاهِ نازنین
کالْبَد نامهست اَنْدَر وِیْ نِگَر
هست لایِق شاه را؟ آن گَه بِبَر
گوشهیی رو نامه را بُگْشا بِخوان
بین که حَرفَش هست دَر خورْدِ شَهان؟
گَر نباشد دَرخور آن را پاره کُن
نامهٔ دیگر نِویس و چاره کُن
لیکْ فَتْحِ نامهٔ تَنْ زَپْ مَدان
وَرْنه هر کَس سِرِّ دلْ دیدی عِیان
نامه بُگشادن چه دشوارست و صَعْب
کارِ مَردان است نه طِفْلان کَعْب
جُمله بر فِهْرست قانِع گشتهایم
زانکه در حِرص و هوا آغشتهایم
باشد آن فِهْرستْ دامی عامه را
تا چُنان دانَند مَتْنِ نامه را
باز کُن سَرنامه را گَردن مَتاب
زین سُخَن وَاللهُ اَعْلَمْ بِالصَّواب
هست آن عنوان چو اِقْرارِ زبان
مَتْنِ نامهیْ سینه را کُن اِمْتِحان
که موافِق هست با اِقْرارِ تو
تا مُنافقوار نَبْوَد کارِ تو
چون جَوالی بَسْ گِرانی میبَری
زان نباید کَم که در وِیْ بِنْگَری
که چه داری در جَوال از تَلْخ و خَوش
گَر هَمی اَرْزَد کشیدن را بِکَش
وَرْنه خالی کُن جَوالَت را زِ سنگ
باز خَر خود را ازین بیگار و نَنگ
در جَوال آن کُن که میباید کَشید
سویِ سُلطانان و شاهانِ رَشید
که سویِ شَهْ بَر نوشتهست او پیام
قِصّه پُر جنگ و پُر هستیّ و کین
میفِرستَد پیشِ شاهِ نازنین
کالْبَد نامهست اَنْدَر وِیْ نِگَر
هست لایِق شاه را؟ آن گَه بِبَر
گوشهیی رو نامه را بُگْشا بِخوان
بین که حَرفَش هست دَر خورْدِ شَهان؟
گَر نباشد دَرخور آن را پاره کُن
نامهٔ دیگر نِویس و چاره کُن
لیکْ فَتْحِ نامهٔ تَنْ زَپْ مَدان
وَرْنه هر کَس سِرِّ دلْ دیدی عِیان
نامه بُگشادن چه دشوارست و صَعْب
کارِ مَردان است نه طِفْلان کَعْب
جُمله بر فِهْرست قانِع گشتهایم
زانکه در حِرص و هوا آغشتهایم
باشد آن فِهْرستْ دامی عامه را
تا چُنان دانَند مَتْنِ نامه را
باز کُن سَرنامه را گَردن مَتاب
زین سُخَن وَاللهُ اَعْلَمْ بِالصَّواب
هست آن عنوان چو اِقْرارِ زبان
مَتْنِ نامهیْ سینه را کُن اِمْتِحان
که موافِق هست با اِقْرارِ تو
تا مُنافقوار نَبْوَد کارِ تو
چون جَوالی بَسْ گِرانی میبَری
زان نباید کَم که در وِیْ بِنْگَری
که چه داری در جَوال از تَلْخ و خَوش
گَر هَمی اَرْزَد کشیدن را بِکَش
وَرْنه خالی کُن جَوالَت را زِ سنگ
باز خَر خود را ازین بیگار و نَنگ
در جَوال آن کُن که میباید کَشید
سویِ سُلطانان و شاهانِ رَشید
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۵۸ - چالیش عقل با نفس هم چون تنازع مجنون با ناقه میل مجنون سوی حره میل ناقه واپس سوی کره چنانک گفت مجنون هوا ناقتی خلفی و قدامی الهوی و انی و ایاها لمختلفان
گوهر بعدی:بخش ۶۰ - حکایت آن فقیه با دستار بزرگ و آنک بربود دستارش و بانگ میزد کی باز کن ببین کی چه میبری آنگه ببر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.