هوش مصنوعی: این متن عرفانی از ظهور عشق الهی در دل و نور خداوند در جان سخن می‌گوید. یوسف گل‌پیرهن به وطن بازمی‌گردد و خانهٔ غم به شادی تبدیل می‌شود. مطرب شیرین‌سخن دل‌ها را از ملال می‌رهاند و خیال غلمان و حور از ذهن محو می‌شود. شیخی که پیشتر منکر بود، اکنون با شور و شعف در حال رقص است و ساغر مینا در دست دارد. وقتی از او دربارهٔ این تغییر پرسیده می‌شود، پاسخ می‌دهد که راز نهان آشکار شده و همهٔ خلق در شور و شادی هستند. منکران فضل و شرف نیز به جمع می‌پیوندند، اما حسودان و معاندان از این صحنه دور می‌شوند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد.

بخش ۶۰ - مرحوم آخوند ملا محمد حجه اسلام پدر نیر طاب ثراهما

کرد خور عشق دوست از افق دل ظهور
ساحت جانرا گرفت پرتو الله نور

یوسف گل پیرهن آمده سوی وطن
گوشه بیت الحزن گشته سرای سرور

مطرب شیرین مقال برد ز دلها ملال
محو نمود از خیال صحبت غلمان و حور

شیخ که بودش بدوش منکرمی با خروش
کین بردش عقل و هوش آن بود از قول زور

دیدمش از یکطرف ساغر مینا بکف
خنده کنان از شعف آمده بر رقص و شور

گفتم ایا شیخ صاف کین بود از تو خلاف
این عمل جلف صاف باشد از عقل تو دور

گفت که سرّ نهان گشته بعالم عیان
جمله خلق جهان بر سر رقصند و شور

جمع شد از هر طرف منکر فضل و شرف
پیش خر خوش علف قدوره اهل غرور

تا که شنید این سرود اهل عناد و حسود
رفت بچرخ کبود عف عف کلب عقور
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۵۹ - وله ایضا رحمه الله
گوهر بعدی:بخش ۶۱ - مدیحه من کلام آقامیرزا اسماعیل حجه الاسلام برادر نیرطاب ثراهما
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.