هوش مصنوعی: این متن داستانی است درباره فردی که به دلیل بخل و حرص خود، از دریافت کمک از مطبخ شاه محروم می‌شود. او با نوشتن نامه‌ای به شاه، ظاهراً به مدح او می‌پردازد، اما در باطن خشم و نارضایتی خود را پنهان می‌کند. شاه از این رفتار ناخوشایند او آگاه می‌شود و به او تذکر می‌دهد که کارهایش بی‌نور و زشت است و از نور سرشت دور شده است. در نهایت، متن به این نکته اشاره می‌کند که مدح و ستایش زمانی ارزش دارد که از دل پاک و بدون کینه باشد.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از زبان ادبی و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

بخش ۶۵ - بقیهٔ نوشتن آن غلام رقعه به طلب اجری

رفت پیش از نامه پیشِ مَطْبَخی
کِی بَخیل از مَطْبَخِ شاه سَخی

دور ازو وَزْ هِمَّتِ او کین قَدَر
از جِری‌اَم آیَدَش اَنْدَر نَظَر

گفت بَهرِ مَصلَحَت فرموده است
نه برای بُخْل و نه تَنگیِّ دَست

گفت دِهْلیزی‌ست وَاللهْ این سُخُن
پیشِ شَهْ خاکست هم زَرِّ کُهُن

مَطْبَخی دَه گونه حُجَّت بَر فَراشت
او همه رَد کرد از حِرصی که داشت

چون جِری کَم آمَدَش در وَقتِ چاشْت
زَد بَسی تَشْنیعْ او سودی نداشت

گفت قاصِد می‌کُنید این‌ها شما
گفت نه که بَنده فرمانیم ما

این مگیر از فَرع این از اَصْل گیر
بر کَمان کَم زَن که از بازوست تیر

ما رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتَ اِبْتِلاست
بر نَبی کَم نِهْ گُنَه کان از خداست

آب از سَر تیره است ای خیره‌خَشم
پیش تَر بِنْگَر یکی بُگْشای چَشم

شُد زِ خَشم و غَم دَرونِ بُقْعه‌یی
سویِ شَهْ بِنْوشت خَشمین رُقْعه‌یی

اَنْدَر آن رُقْعه ثَنای شاه گفت
گوهرِ جود و سَخایِ شاه سُفت

کِی زِ بحر و ابر افزون کَفِّ تو
در قَضایِ حاجَتِ حاجات‌جو

زان که ابر آنچه دَهَد گِریان دَهَد
کَفِّ تو خَنْدانْ پَیاپِی خوان نَهَد

ظاهِرِ ُرقْعه اگر چه مَدْح بود
بویِ خشم از مَدْح اَثَرها می‌نِمود

زان همه کارِ تو بی‌نوراست و زشت
که تو دوری دور از نورِ سِرِشت

رونَقِ کار خَسانْ کاسِد شود
هَمچو میوه‌یْ تازه زو فاسِد شود

رونَقِ دنیا بَرآرَد زو کَساد
زان که هست ازعالَمِ کَوْن و فَساد

خوش نَگَردد از مَدیحی سینه‌ها
چون که در مَدّاح باشد کینه‌ها

ای دل از کین و کَراهَت پاک شو
وان گَهان اَلْحَمْد خوان چالاک شو

بر زبانْ اَلْحَمْد و اِکْراه دَرون
از زبان تَلْبیس باشد یا فُسون

وان گَهان گفته خدا که نَنْگَرَم
من به ظاهِر من به باطِنْ ناظِرَم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۶۴ - زجر مدعی از دعوی و امر کردن او را به متابعت
گوهر بعدی:بخش ۶۶ - حکایت آن مداح کی از جهت ناموس شکر ممدوح می‌کرد و بوی اندوه و غم اندرون او و خلاقت دلق ظاهر او می‌نمود کی آن شکرها لافست و دروغ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.