هوش مصنوعی: متن داستانی است درباره مردی به نام بوالحسن که از مردمان شنیده است که حسن مرید و امت شیخ است و هر صبح از تربت شیخ درس می‌گیرد. بوالحسن نیز خواب شیخ را دیده و از روان او شنیده است که هر صبح به سوی گور شیخ می‌رود و در حضور او می‌ایستد تا مشکلی حل شود. یک روز که برف تازه باریده بود، بوالحسن به سوی گور شیخ می‌رود و صدای شیخ را می‌شنود که او را به سوی خود دعوت می‌کند. از آن روز حال بوالحسن خوب می‌شود و عجایبی را که قبلاً شنیده بود، می‌بیند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

بخش ۷۳ - شنیدن شیخ ابوالحسن رضی الله عنه خبر دادن ابویزید را و بود او و احوال او

هم‌چُنان آمد که او فرموده بود
بوالْحَسَن از مَردمان آن را شُنود

که حَسَن باشد مُرید و اُمَّتَم
دَرس گیرد هر صَباحْ از تُربَتَم

گفت من هم نیز خوابَش دیده‌ام
وَزْ رَوانِ شیخْ این بِشْنیده‌ام

هر صَباحی رو نَهادی سویِ گور
ایستادی تا ضُحی اَنْدَر حُضور

یا مِثالِ شیخ پیشَش آمدی
یا که بی‌گفتی شِکالَش حَل شُدی

تا یکی روزی بِیامَد با سُعود
گورها را برفِ نو پوشیده بود

تویْ بر تو برف‌ها هَمچون عَلَم
قُبّه قُبّه دیده و شُد جانَش بِغَم

بانگَش آمد از حَظیره‌یْ شیخِ حَیّ
ها اَنَا اَدْعوکَ کَیْ تَسْعی اِلَیّ

هین بیا این سو بر آوازم شِتاب
عالَم اَرْ بَرف است روی از من مَتاب

حالِ او زان روز شُد خوب و بدید
آن عَجایب را که اَوَّل می‌شَنید
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۷۲ - کژ وزیدن باد بر سلیمان علیه‌السلام به سبب زلت او
گوهر بعدی:بخش ۷۴ - رقعهٔ دیگر نوشتن آن غلام پیش شاه چون جواب آن رقعهٔ اول نیافت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.