هوش مصنوعی:
این متن به بررسی نقش عقل و حماقت در زندگی انسان میپردازد. عقل به عنوان عامل وفاداری به عهدها و یادآوری پیمانها معرفی میشود، در حالی که حماقت باعث شکست عهدها و فراموشی میگردد. متن تأکید میکند که فقدان عقل منجر به ندامت و توبههای بیارزش میشود و تنها عقل است که میتواند انسان را از ظلمت غم و ندامت رها کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم عمیق ممکن است برای سنین پایینتر قابل درک نباشد.
بخش ۸۸ - بیان آنک عهد کردن احمق وقت گرفتاری و ندم هیچ وفایی ندارد کی لو ردوالعادوا لما نهوا عنه و انهم لکاذبون صبح کاذب وفا ندارد
عقل میگُفتَش حَماقَت با تواست
با حَماقَت عَهْد را آید شِکَست
عقل را باشد وَفایِ عَهْدها
تو نداری عقل رو ای خَربَها
عقل را یاد آید از پیمانِ خَود
پَردهٔ نِسْیان بِدَرّ انَد خِرَد
چون که عَقلَت نیست نِسْیانْ میرِ توست
دُشمن و باطِل کُنِ تَدبیر توست
از کَمیِّ عقلْ پروانهیْ خَسیس
یاد نارَد ز آتش و سوز و حَسیس
چون که پَرَّش سوخت توبه میکُند
آز و نِسْیانَش بر آتش میزَنَد
ضَبْط و دَرک و حافِظیّ و یادداشت
عقل را باشد که عقلْ آن را فَراشت
چون که گوهر نیست تابَش چون بُوَد؟
چون مُذَکِّر نیست اِیابَش چون بُوَد؟
این تَمنّی هم زِ بیعقلیِّ اوست
که نَبینَد کان حَماقَت را چه خوست
آن نَدامَت از نَتیجهیْ رَنج بود
نه زِ عقلِ روشنِ چون گنج بود
چون که شُد رَنج آن نَدامَت شُد عَدَم
مینَیَرزَد خاکْ آن توبه وْ نَدَم
آن نَدَم از ظُلْمَتِ غَمْ بَست بار
پَس کَلامُ الَّیْلِ یَمْحوهُ النَّهار
چون بِرَفت آن ظُلْمَتِ غَم گشت خَوش
هم رَوَد از دلْ نتیجه وْ زادهاَش
میکُند او توبه و پیرِ خِرَد
بانگِ لَوْ رُدُّوا لَعادوا میزَنَد
با حَماقَت عَهْد را آید شِکَست
عقل را باشد وَفایِ عَهْدها
تو نداری عقل رو ای خَربَها
عقل را یاد آید از پیمانِ خَود
پَردهٔ نِسْیان بِدَرّ انَد خِرَد
چون که عَقلَت نیست نِسْیانْ میرِ توست
دُشمن و باطِل کُنِ تَدبیر توست
از کَمیِّ عقلْ پروانهیْ خَسیس
یاد نارَد ز آتش و سوز و حَسیس
چون که پَرَّش سوخت توبه میکُند
آز و نِسْیانَش بر آتش میزَنَد
ضَبْط و دَرک و حافِظیّ و یادداشت
عقل را باشد که عقلْ آن را فَراشت
چون که گوهر نیست تابَش چون بُوَد؟
چون مُذَکِّر نیست اِیابَش چون بُوَد؟
این تَمنّی هم زِ بیعقلیِّ اوست
که نَبینَد کان حَماقَت را چه خوست
آن نَدامَت از نَتیجهیْ رَنج بود
نه زِ عقلِ روشنِ چون گنج بود
چون که شُد رَنج آن نَدامَت شُد عَدَم
مینَیَرزَد خاکْ آن توبه وْ نَدَم
آن نَدَم از ظُلْمَتِ غَمْ بَست بار
پَس کَلامُ الَّیْلِ یَمْحوهُ النَّهار
چون بِرَفت آن ظُلْمَتِ غَم گشت خَوش
هم رَوَد از دلْ نتیجه وْ زادهاَش
میکُند او توبه و پیرِ خِرَد
بانگِ لَوْ رُدُّوا لَعادوا میزَنَد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۸۷ - چاره اندیشیدن آن ماهی نیمعاقل و خود را مرده کردن
گوهر بعدی:بخش ۸۹ - در بیان آنک وهم قلب عقلست و ستیزهٔ اوست بدو ماند و او نیست و قصهٔ مجاوبات موسی علیهالسلام کی صاحب عقل بود با فرعون کی صاحب وهم بود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.