هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که از درد فراق و اشتیاق به معشوق سخن میگوید. شاعر از رنجهای عشق، اشکهای بیپایان و خطرات راه عشق میگوید و امیدوار است که سیل اشکهایش او را از این خطرات نجات دهد. همچنین، اشارهای به بهار و می صافی دارد که میتواند سودای زهد و توبه را از سر بیرون کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'خون دل' و 'سیل اشک' ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
شمارهٔ ۴۹
تیرت ار پیکان خونین از جگر بیرون برد
جان شیرین تیره رخت از هر گذر بیرون برد
با خیالت جان من در تن بسی دل خوش بود
لیک ترسم سیل اشکش از نظر بیرون برد
می پزم سودای زهد و توبه و آمد بهار
کو می صافی که این سودا ز سر بیرون برد
پرخطر راهست راه عشق و ما بی زاد و آب
سیل اشک ما مگر هم زین خطر بیرون برد
سرخ رو گردد به نزد عاشقانت شاهدی
خون دل را دمبدم از دیده گر بیرون برد
جان شیرین تیره رخت از هر گذر بیرون برد
با خیالت جان من در تن بسی دل خوش بود
لیک ترسم سیل اشکش از نظر بیرون برد
می پزم سودای زهد و توبه و آمد بهار
کو می صافی که این سودا ز سر بیرون برد
پرخطر راهست راه عشق و ما بی زاد و آب
سیل اشک ما مگر هم زین خطر بیرون برد
سرخ رو گردد به نزد عاشقانت شاهدی
خون دل را دمبدم از دیده گر بیرون برد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.