هوش مصنوعی: هامان پس از شنیدن سخنان گستاخانه‌ای که به شاه گفته شد، بسیار خشمگین شد و شروع به گریه و زاری کرد. او از این که چگونه کسی جرأت کرده است چنین سخنان بی‌احترامی به شاه بگوید، ابراز ناراحتی کرد. هامان از موقعیت والای شاه و احترامی که همه‌ی جهان برای او قائل هستند سخن گفت و از این که بنده‌ای به خود اجازه داده است چنین سخنانی بگوید، اظهار شگفتی کرد. او از شاه درخواست کرد که قبل از دیدن این مذلت، او را بکشد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق تاریخی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات قدیمی ممکن است برای خوانندگان جوان دشوار باشد.

بخش ۱۰۵ - مشورت کردن فرعون با وزیرش هامان در ایمان آوردن به موسی علیه‌السلام

گفت با هامان چون تنهایَش بِدید
جَست هامان و گَریبان را دَرید

بانگ‌ها زد گریه‌ها کرد آن لَعین
کوفْت دَسْتار و کُلَه را بر زمین

که چگونه گفت اَنْدَر رویِ شاه
این چُنین گُستاخ آن حَرفِ تَباه؟

جُمله عالم را مُسَخَّر کرده تو
کار را با بَختْ چون زَر کرده تو

از مَشارِقْ وَزْ مَغارِبْ بی‌لَجاج
سویِ تو آرَنْد سُلطانانْ خَراج

پادشاهان لب هَمی‌مالَنْد شاد
بر ستِانه‌یْ خاکِ تو این کَیقُباد

اسبِ یاغی چون بِبینَد اسبِ ما
رو بِگَرداند گُریزد بی‌عَصا

تاکُنون مَعْبود و مَسْجودِ جهان
بوده‌یی گردی کَمینه‌یْ بَندگان؟

در هزار آتش شُدن زین خوش تَراست
که خداوندی شود بَنده‌پَرَست

نه بِکُش اَوَّل مرا ای شاهِ چین
تا نَبینَد چَشمِ من بر شاه این

خُسروا اَوَّل مرا گَردن بِزَن
تا نَبینَد این مَذَّلَت چَشمِ من

خود نبوده‌ست و مَبادا این چُنین
که زمین گَردون شود گَردونْ زمین

بَندگانْ‌مان خواجه‌تاشِ ما شوند
بی‌دلانْ‌مان دلْ خَراشِ ما شوند

چَشمْ‌روشنْ دشمنان و دوستْ کور
گشت ما را پَسْ گُلِستانْ قَعْرِ گور
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۰۴ - قصهٔ آن زن کی طفل او بر سر ناودان غیژید و خطر افتادن بود و از علی کرم‌الله وجهه چاره جست
گوهر بعدی:بخش ۱۰۶ - تزییف سخن هامان علیه‌اللعنه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.