هوش مصنوعی:
شیخ الاسلام عبد الله انصاری با خواجه تعصب داشت و کتابهای او را سوزاند. مردم هرات معتقد بودند خواجه مردهزنده میکند. شیخ بیمار شد و پزشکان از درمانش ناامید شدند. قاروره (ادرار) شیخ را نزد خواجه فرستادند و او با تشخیص دقیق بیماری، دارویی تجویز کرد که شیخ بهبود یافت. خواجه به شیخ پیغام داد که باید علم آموخت، نه کتاب سوزاند.
رده سنی:
14+
متن حاوی مفاهیم عمیق دینی، تاریخی و اخلاقی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین اشاره به موضوعاتی مانند تعصب، کتابسوزانی و پزشکی سنتی دارد که برای سنین بالاتر مناسبتر است.
بخش ۱۰ - حکایت نه - درمان شیخ الاسلام عبدالله انصاری کتابسوز
شیخ الاسلام عبد الله انصاری قدس الله روحه با این خواجه تعصب کردی و بارها قصد او کرد و کتب او بسوخت و این تعصبی ہود دینی که هرویان در و اعتقاد کرده بودند که او مرده زنده میکند و آن اعتقاد عوام را زیان میداشت مگر شیخ بیمار شد و در میان مرض فواق پدید آمد و هرچند اطبا علاج کردند سود نداشت ناامید شدند آخر بعد از ناامیدی قارورهٔ شیخ بدو فرستادند و ازو علاج خواستند بر نام غیری خواجه اسماعیل چون قاروره نگرید گفت این آب فلان است و فواقش پدید آمده است و در آن عاجز شده اند و او را بکوئید تا یک استار پوست مغز پسته با یک استار شکر عسکری بکوبند و او را دهند تا بازرهد و بگوئید که علم بباید آموخت و کتاب نباید سوخت پس ازین دو چیز سفوفی ساختند و بیمار بخورد و حالى فواق بنشست و بیمار برآسود،
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۹ - حکایت هشت - ادیب اسماعیل و زنده کردن مرده
گوهر بعدی:بخش ۱۱ - حکایت ده - جالینوس
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.