هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و حِکمی است که به موضوعاتی مانند غم دوری از معشوق، بی‌وفایی دنیا، گذرا بودن زیبایی و عمر، و اهمیت نوشیدن باده و لذت بردن از لحظه می‌پردازد. شاعر از درد فراق می‌نالد و بر بی‌وفایی زمانه تأکید می‌کند، اما در عین حال به عاشقان توصیه می‌کند که در آتش دوری بسوزند و از زندگی لذت ببرند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند بی‌وفایی دنیا و گذرایی عمر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۰

در این ایّام کس غمخوار ما نیست
به جز غم کاو ز ما یک دم جدا نیست

سری دارم فدای وصل، لیکن
مرا با دستبرد هجر پا نیست

دلا! در آتش دوری همی ساز
که جانان را سر پیوند ما نیست

میان عاشقان بیگانه دانش
هر آن عاشق که با درد آشنا نیست

خوش است از درد و غم آزاد بودن
ولی در مذهب عاشق روا نیست

مشو مغرور حُسن ای صاحب حُسن
که روز حُسن را چندان بقا نیست

تو عمری نیست در عهدت وفایی
که عهد عمر را چندان وفا نیست

به ترکستان رویت خال هندو
عجب دارم اگر اصلش خطا نیست

به نقد ای جان بیا تا باده نوشیم
که عمر رفته را دیگر قضا نیست

به بوسی زان دهان عمری نُوَم بخش
که بنیاد بقا جز بر فنا نیست

جلال از عشقت ار روزی نماند
نیاری بر زبان کاو هست یا نیست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.