۱۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۳

از تو تا مقصود چندان منزلی در پیش نیست
یک قدم بر هر دو عالم نه که گامی بیش نیست

معنی درویش اگر خواهی کمال نیستی است
هر که را هستی خود باقی ست او درویش نیست

تا تو ناکامی نبینی کی توانی یافت کام
زان که مرهم در حقیقت جز برای ریش نیست

بندگی کن عشق را وز کفر و دین آزاد باش
از جدل آسوده شد هر کس که او را کیش نیست

شدّت راه بیابان طلب از ما شنو
تو کجا دانی که این منزل ترا در پیش نیست

از فغان چنگ و نوشانوش مستان گوش ما
آنچنان پر شد که جای پند نیک اندیش نیست

گر جلال از بیخودی بی پرده می گوید سخن
از کرم معذور داریدش که او با خویش نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.