هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج ناشی از هجران و دوری از معشوق است. شاعر از بی‌توجهی معشوق به حال خود و دیگران شکایت دارد و تأکید می‌کند که تنها او را در هر دو عالم می‌خواهد. او از تلخی روزگار، ناامیدی از وصال، و تاریکی شب‌های بی‌امید می‌نالد و آرزوی دیدار معشوق را دارد. همچنین، اشاره‌ای به مقاومت و سرافرازی در میدان زندگی دارد و تأکید می‌کند که تنها معشوق در دل او جای دارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران، ناامیدی، و درد عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در نوجوانان بالای 16 سال دیده می‌شود.

شمارهٔ ۴۲

به بالین غریبانت گذر نیست
ز حال مستمندانت خبر نیست

ز تو پروای هستی نیست ما را
تو را پروای ما گر هست وگر نیست

تویی منظور من در هر دو عالم
مرا بر دنیی و عقبی نظر نیست

یکایک تلخی دوران چشیدم
ز هجران هیچ شربت تلخ تر نیست

اسیر هجر و نومید از وصالم
شبم تاریک و امّید سحر نیست

همی خواهم که رویت باز بینم
جز اینم در جهان کامی دگر نیست

دلی خالی نمی بینم ز دردت
کدامین دل که خونش در جگر نیست

درین میدان سرافرازی کسی راست
که او را بیم جان و خوف سر نیست

به جز جانان نیاید در دل ما
که خلوتخانه است این رهگذر نیست

رخ و چشم تو تا غایب شد از چشم
من شوریده دل را خواب و خور نیست

جلال خسته را از در مکن دور
که او را خود جز این در هیچ در نیست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.