هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی به معشوق سخن میگوید. او از تأثیر عمیق معشوق بر زندگی خود میگوید و بیان میکند که وجود معشوق برایش مانند بهار و زندگیبخش است. همچنین، شاعر از درد فراق و امید به دیدار دوباره میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۲۵
بی روی دل افروزت عمرم به چه کار آید
با لعل جهان سوزت جان در چه شمار آید
شد کشتی عمر من در بحر هوایت غرق
هیهات که آن کشتی روزی به کنار آید
هم بوی بهار آید از چین سر زلفت
در باغ سحرگاهان چون باد بهار آید
آن لحظه که تو برقع از چهره براندازی
در دیده مشتاقان گل راست چو خار آید
دل شد ز دیار خود و اکنون به دیاری نیست
باشد که ز کوی تو روزی به دیار آید
روزی که نباشم من، از خاک من غمگین
باشد ورقش خونین هر گل که به بار آید
بر جان جلال از غم هر لحظه منه باری
کآن عاشق مسکین هم روزیت به کار آید
با لعل جهان سوزت جان در چه شمار آید
شد کشتی عمر من در بحر هوایت غرق
هیهات که آن کشتی روزی به کنار آید
هم بوی بهار آید از چین سر زلفت
در باغ سحرگاهان چون باد بهار آید
آن لحظه که تو برقع از چهره براندازی
در دیده مشتاقان گل راست چو خار آید
دل شد ز دیار خود و اکنون به دیاری نیست
باشد که ز کوی تو روزی به دیار آید
روزی که نباشم من، از خاک من غمگین
باشد ورقش خونین هر گل که به بار آید
بر جان جلال از غم هر لحظه منه باری
کآن عاشق مسکین هم روزیت به کار آید
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.