هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر معشوق را همچون جان خود نزدیک و در عین حال دور مانند دل توصیف می‌کند. او از عشق و اشتیاق به معشوق سخن می‌گوید و زندگی بدون معشوق را ناممکن می‌داند. شعر پر از استعاره‌های زیبا مانند زلف، لعل لب، و خون است که نشان‌دهنده‌ی عشقی سوزان و عمیق است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ی عمیق و استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'خون' و 'دل تنهایی' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۷۲

ای به ما نزدیک همچون جان و دور از ما چو دل
کرده ام از شوق لعلت دیده را دریا چو دل

تو دل و جان منی بی تو نشاید زیستن
یا چو جان خواهم که باشی در بر من یا چو دل

بند زلفت بر گشودی شد دلم پیدا در او
لعل لب بگشا ز هم تا جان شود پیدا چو دل

تو به نزد ما عزیز و آشنایی همچو جان
ما به نزدیک تو خواریم و غریب آسا چو دل

جان به جایی ماند و دل جایی و من جای دگر
دل چو من تنها ز جان و جان ز من تنها چو دل

سرمه کش چشم مرا از خاک پایت ورنه من
عالمی پر خون کنم از چشم خون پالا چو دل

قطره خون است لعلت من خیالش را از آن
کرده ام در اندرون سینه خود جا چو دل

ای جلال! از سر برون کن آرزوی زلف او
تا به کی باشی ازین سان بسته سودا چو دل
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.