هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و وفاداری بی‌شائبه خود به معشوق سخن می‌گوید. او تأکید می‌کند که هرگز از درگاه معشوق روی نگردانده و پناهی جز او نجسته است. همچنین، با وجود رنج‌های فراوان، هرگز شکایتی نکرده و تمنای مال و جاه نداشته است. شاعر ابراز می‌کند که بدون معشوق، هیچ چیزی در نظرش زیبا و ارزشمند نیست و تنها او را خواسته است.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و وفاداری بی‌قید و شرط نیاز به بلوغ ذهنی دارد.

شمارهٔ ۱۷۹

منم کز درت سر به راهی نکردم
به جز آستانت پناهی نکردم

بر آنی که خونم به باطل بریزی
گناهی مکن چون گناهی نکردم

من آن نیستم کز خدنگت بنالم
که صد تیر خوردم که آهی نکردم

شدم سیر ازین زندگانی که هرگز
دمی سیر در تو نگاهی نکردم

به چشمم نیامد گل و چشمه بی تو
قناعت به آب و گیاهی نکردم

من از هر مرادی ترا خواستم بس
تمنّای مالی و جاهی نکردم

نگفتم جفاهای زلف تو با کس
شکایت ز دست سیاهی نکردم

مرا چون جلال از در خود چه رانی
که من جز درت قبله گاهی نکردم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.