هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به موضوعاتی مانند عشق، وفا، زندگی زودگذر و معنویت می‌پردازد. شاعر از ساقی می‌خواهد که جامی بدهد تا از رنج دنیا رها شود و به حقیقت برسد. او از بی‌وفایی مردم شکایت دارد و تأکید می‌کند که عمر کوتاه است و نباید آن را هدر داد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سال دشوار است. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات ممکن است نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری داشته باشد.

شمارهٔ ۱۷۸

باز از چمن غیب برآورد صبا دم
ساقی منشین خیز و بده جام دمادم

در جام صفاهاست که بی جام جهان تاب
کی صبح برآرد ز سر صدق و صفا دم

من مَ ی خورم و جرعه بدین دخمه فشانم
کاندر خم این خمکده بگرفت مرادم

از اهل جهان یافت نشد اهل وفایی
کز رنگ وفا بوی ندارد گل آدم

دم می دهدت عمر دم از عمر مزن هیچ
در کوی فنا چند توان زد ز بقا دم

سرّی ست ز جان، چرخ ز بس جان که ربوده ست
کز رنگ رخ کاه زند کاه رُبا دم

بر خاک جلال ار گذری ای که یقینی
تقصیر مکن فاتحه ای بر گِل ما دم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.