۱۶۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۷

به یاد آور که در ایّام خُردی
قدم در دوستی چون می فشردی

نمی دانستی آیین جفا را
طریق مهربانی می سپردی

به بوسه دردم از دل می کشیدی
به گیسو گردم از رخ می سُتردی

به خُردی داشتی خوی بزرگان
گرفتی در بزرگی خوی خُردی

به پایان آر دل جویی چو دل را
به اوّل دستبرد از دست بردی

کنونت عشوه با من در نگیرد
که با گردان نشاید کرد گُردی

جلال آن باده کآن بد مهر پیمود
به اوّل صاف و آخر بود دُردی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.