هوش مصنوعی:
این متن به موضوع عشق الهی و اهمیت آن در زندگی انسان میپردازد. شاعر بیان میکند که عشق واقعی تنها به معشوق حقیقی تعلق دارد و هر چیز دیگری جز او، سودایی بیارزش است. او تأکید میکند که تنها خداوند باقی میماند و همه چیز دیگر فانی است. همچنین، شاعر به اهمیت شناخت حقیقت از طریق تجربه و مشاهده اشاره میکند و دنیا را مقدمهای برای درک ارزشهای معنوی میداند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم انتزاعی دارد. این مفاهیم ممکن است برای سنین پایینتر قابل درک نباشد.
بخش ۲۹ - در بیان آنک ثواب عمل عاشق از حق هم حق است
عاشقان را شادمانیّ و غَمْ اوست
دَستمُزد و اُجْرَتِ خدمَت هم اوست
غیرِ معشوق اَرْ تماشایی بُوَد
عشقْ نَبْوَد هَرْزه سودایی بُوَد
عشقْ آن شُعلهست کو چون بَر فُروخت
هرچه جُز معشوقْ باقی جُمله سوخت
تیغ لا در قَتْل غیرِ حَق بِرانْد
دَر نِگَر زان پَس که بَعدِ لا چه مانْد
مانْد اِلَّا اللهْ باقی جُمله رَفت
شاد باش ای عشقِ شِرکَتسوزِ زَفْت
خود هَمو بود آخِرین و اَوَّلین
شِرکْ جُز از دیدهٔ اَحْوَل مَبین
ای عَجَب حُسنی بُوَد جُز عَکسِ آن؟
نیست تَن را جُنْبِشی از غیرِ جان
آن تَنی را که بُوَد در جانْ خَلَل
خوش نَگَردَد گَر بگیری در عَسَل
این کسی دانَد که روزی زنده بود
از کَفِ این جانِ جانْ جامی رُبود
وان کِه چَشمِ او ندیدهست آن رُخان
پیشِ او جان است این تُفِ دُخان
چون ندید او عمر عبدالعزیز
پیش او عادل بود حجاج نیز
چون نَدید او مارِ موسی را ثَبات
در حِبالِ سِحْر پِنْدارَد حَیات
مُرغ کو ناخورْده است آبِ زلال
اَنْدَر آبِ شور دارد پَرّ و بال
جُز به ضِدْ ضِد را هَمی نَتْوان شِناخت
چون بِبینَد زَخْمْ بِشْناسَد نَواخت
لاجَرَم دنیا مُقَدَّم آمدهست
تا بِدانی قَدْرِ اِقْلیمِ اَلَست
چون ازین جا وا رَهی آن جا رَوی
در شِکَرخانه یْ اَبَد شاکِر شَوی
گویی آن جا خاک را میبیختم
زین جهانِ پاکْ میبُگْریختم
ای دریغا پیش ازین بودیم اَجَل
تا عَذابَم کَم بُدی اَنْدَر وَجَل
دَستمُزد و اُجْرَتِ خدمَت هم اوست
غیرِ معشوق اَرْ تماشایی بُوَد
عشقْ نَبْوَد هَرْزه سودایی بُوَد
عشقْ آن شُعلهست کو چون بَر فُروخت
هرچه جُز معشوقْ باقی جُمله سوخت
تیغ لا در قَتْل غیرِ حَق بِرانْد
دَر نِگَر زان پَس که بَعدِ لا چه مانْد
مانْد اِلَّا اللهْ باقی جُمله رَفت
شاد باش ای عشقِ شِرکَتسوزِ زَفْت
خود هَمو بود آخِرین و اَوَّلین
شِرکْ جُز از دیدهٔ اَحْوَل مَبین
ای عَجَب حُسنی بُوَد جُز عَکسِ آن؟
نیست تَن را جُنْبِشی از غیرِ جان
آن تَنی را که بُوَد در جانْ خَلَل
خوش نَگَردَد گَر بگیری در عَسَل
این کسی دانَد که روزی زنده بود
از کَفِ این جانِ جانْ جامی رُبود
وان کِه چَشمِ او ندیدهست آن رُخان
پیشِ او جان است این تُفِ دُخان
چون ندید او عمر عبدالعزیز
پیش او عادل بود حجاج نیز
چون نَدید او مارِ موسی را ثَبات
در حِبالِ سِحْر پِنْدارَد حَیات
مُرغ کو ناخورْده است آبِ زلال
اَنْدَر آبِ شور دارد پَرّ و بال
جُز به ضِدْ ضِد را هَمی نَتْوان شِناخت
چون بِبینَد زَخْمْ بِشْناسَد نَواخت
لاجَرَم دنیا مُقَدَّم آمدهست
تا بِدانی قَدْرِ اِقْلیمِ اَلَست
چون ازین جا وا رَهی آن جا رَوی
در شِکَرخانه یْ اَبَد شاکِر شَوی
گویی آن جا خاک را میبیختم
زین جهانِ پاکْ میبُگْریختم
ای دریغا پیش ازین بودیم اَجَل
تا عَذابَم کَم بُدی اَنْدَر وَجَل
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۸
۱۰۰۶
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۲۸ - در بیان قول رسول علیهالسلام لا رهبانیة فیالاسلام
گوهر بعدی:بخش ۳۰ - در تفسیر قول رسول علیهالسلام ما مات من مات الا و تمنی ان یموت قبل ما مات ان کان برا لیکون الی وصول البر اعجل و ان کان فاجرا لیقل فجوره
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.