هوش مصنوعی:
این متن به موضوع مرگ و حسرتهای ناشی از کوتاهیها و فرصتهای از دست رفته در زندگی میپردازد. شاعر بیان میکند که انسان پس از مرگ، نه از مرگ خود، بلکه از تقصیرها و فرصتهای از دست رفته حسرت میخورد. همچنین، تأکید میشود که اگر انسان زودتر به فکر اصلاح خود میافتاد، از بسیاری از حجابها و موانع روحی رها میشد. متن با توصیف گریه و نوحههای دردناک و تأثیر آن بر دیگران پایان مییابد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، موضوع مرگ و حسرتهای ناشی از آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین و نامناسب باشد.
بخش ۳۰ - در تفسیر قول رسول علیهالسلام ما مات من مات الا و تمنی ان یموت قبل ما مات ان کان برا لیکون الی وصول البر اعجل و ان کان فاجرا لیقل فجوره
زین بِفَرمودهست آن آگَهْ رَسول
که هر آن کِه مُرد و کرد از تَنْ نُزول
نَبْوَد او را حَسْرتِ نُقلان و مَوْت
لیکْ باشد حَسْرتِ تَقْصیر و فَوْت
هر کِه میرَد خود تَمَنّی باشَدَش
که بُدی زین پیشْ نَقْلِ مَقْصدَش
گَر بُوَد بَد تا بَدی کمتر بُدی
وَرْ تَقی تا خانه زوتَر آمدی
گوید آن بَد بیخَبَر میبودهام
دَمْ به دَم من پَرده میاَفْزودهام
گَر ازین زوتَر مرا مَعْبَر بُدی
این حِجاب و پَردهام کمتر بُدی
از حَریصی کَم دَران رویِ قَنوع
وَزْ تکَبُّر کَم دَران چهرهیْ خُشوع
همچُنین از بُخْلْ کَم دَر رویِ جود
وَزْ بِلیسی چهرهٔ خوبِ سُجود
بَر مَکَن آن پَرّ خُلْد آرای را
بَر مَکَن آن پَرّ رَهْپیْمای را
چون شنید این پَنْد در وِیْ بِنْگَریست
بَعد از آن در نوحه آمد میگریست
نوحه و گریه یْ درازِ دَردْمَند
هر کِه آن جا بود بر گِریهش فَکَند
وان کِه میپُرسید پَر کَندن زِ چیست؟
بیجوابی شُد پَشیمان میگِریست
کَزْ فُضولی من چرا پُرسیدَمَش؟
او زِ غَمْ پُر بود شورانیدَمَش
میچَکید از چَشمِ تَر بر خاکْ آب
اَنْدَر آن هر قَطره مُدْرَج صد جواب
گریهٔ با صِدقْ بر جانها زَنَد
تا که چَرخ و عَرش را گریان کُنَد
عقل و دلها بیگُمانی عَرشیاَند
در حِجاب از نورِ عَرشی میزی اَند
که هر آن کِه مُرد و کرد از تَنْ نُزول
نَبْوَد او را حَسْرتِ نُقلان و مَوْت
لیکْ باشد حَسْرتِ تَقْصیر و فَوْت
هر کِه میرَد خود تَمَنّی باشَدَش
که بُدی زین پیشْ نَقْلِ مَقْصدَش
گَر بُوَد بَد تا بَدی کمتر بُدی
وَرْ تَقی تا خانه زوتَر آمدی
گوید آن بَد بیخَبَر میبودهام
دَمْ به دَم من پَرده میاَفْزودهام
گَر ازین زوتَر مرا مَعْبَر بُدی
این حِجاب و پَردهام کمتر بُدی
از حَریصی کَم دَران رویِ قَنوع
وَزْ تکَبُّر کَم دَران چهرهیْ خُشوع
همچُنین از بُخْلْ کَم دَر رویِ جود
وَزْ بِلیسی چهرهٔ خوبِ سُجود
بَر مَکَن آن پَرّ خُلْد آرای را
بَر مَکَن آن پَرّ رَهْپیْمای را
چون شنید این پَنْد در وِیْ بِنْگَریست
بَعد از آن در نوحه آمد میگریست
نوحه و گریه یْ درازِ دَردْمَند
هر کِه آن جا بود بر گِریهش فَکَند
وان کِه میپُرسید پَر کَندن زِ چیست؟
بیجوابی شُد پَشیمان میگِریست
کَزْ فُضولی من چرا پُرسیدَمَش؟
او زِ غَمْ پُر بود شورانیدَمَش
میچَکید از چَشمِ تَر بر خاکْ آب
اَنْدَر آن هر قَطره مُدْرَج صد جواب
گریهٔ با صِدقْ بر جانها زَنَد
تا که چَرخ و عَرش را گریان کُنَد
عقل و دلها بیگُمانی عَرشیاَند
در حِجاب از نورِ عَرشی میزی اَند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۲۹ - در بیان آنک ثواب عمل عاشق از حق هم حق است
گوهر بعدی:بخش ۳۱ - در بیان آنک عقل و روح در آب و گل محبوساند همچون هاروت و ماروت در چاه بابل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.