۲۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱

عمریست در خیال تو از روز تا به شب
در آتشم چو خال تو از روز تا به شب

می‌سوزم از فراق تو از شام تا به روز
محرومم از جمال تو از روز تا به شب

دارم همیشه ای بت دیر آشنای من
امید بر وصال تو از روز تا به شب

باج مسلمی ز مه نو گرفته است
ابروی چون هلال تو از روز تا به شب

خواهم چو سایه گرد تو گردم در این چمن
چون قد کشد نهال تو از روز تا به شب

قصاب یافت لذت آسایش جهان
تا گشت پایمال تو از روز تا به شب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.