هوش مصنوعی: این شعر از شاعر بیانگر ناتوانی و شکنندگی انسان در برابر سختی‌های روزگار است. شاعر از ضعف و آسیب‌پذیری خود در برابر مشکلات زندگی می‌گوید و از ناتوانی در مقابله با سنگینی روزگار شکایت دارد. او احساس می‌کند که تمام وجودش شکننده است و در برابر مشکلات مانند شیشه می‌شکند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، مضامین غم‌انگیز و ناامیدی ممکن است برای کودکان و نوجوانان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۴۶

نخلی است روزگار و مرا تیشه شیشه است
خارا است دهر و در دلم اندیشه شیشه است

ناخن به دل شکستم و غم ره به در نیافت
سنگ است بیستون و مرا تیشه شیشه است

دارد خطر ز جنبش مژگان دو دیده‌ام
آبی که مانده است در این بیشه شیشه است

کو دل‌گرفته‌ای که بگرییم ساعتی
خالی دلی که می‌کند اندیشه شیشه است

غیر از شکست دل ثمری دسترس نشد
گویی نهال عمر مرا ریشه شیشه است

مستی تمام در نگه ساقی است و بس
گر بی شراب نشئه دهد شیشه شیشه است

قصاب تنگدل مشو از جور روزگار
ظلم است سنگ و این دل غم‌پیشه شیشه است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.