۲۱۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۲

پیش شمشیر تو تسلیم شدن دین من است
در سر کوی تو قربان شدن آیین من است

به فلاطون پی تعظیم فرو نارم سر
خشت بالای خم میکده بالین من است

بیستون را به فلاخن نهم از قدرت عشق
کارفرما اگر اندیشه شیرین من است

عشق را با فلک و ثابت و سیاره چه کار
سینه افلاک من و داغ تو پروین من است

چشم‌ وحشی‌نگهی برد دل ما قصاب
این غزالی است که گیرندهٔ شاهین من است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.