هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و جدایی سخن می‌گوید. شاعر از درد هجران و اشتیاق به معشوق می‌نالد و به جست‌وجوی نشانه‌های او در جهان می‌پردازد. در نهایت، او به این درک می‌رسد که معشوق همواره در درونش حضور داشته است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند.

شمارهٔ ۷۶

آنکه همچون جان تنگت دست در آغوش داشت
چون صدف در بحر عشق آن تشنه‌لب خاموش داشت

در جهان بسیار گردیدیم و در هر گوشه‌ای
هرکه را دیدیم از آن مه حلقه‌ای در گوش داشت

با خیالش آنچه می‌گفتیم ما بودیم و دل
برملا شد عاقبت دیوار گویا گوش داشت

در درون سینه گم کردیم دل را عاقبت
نیک چون دیدیم آن را شوخ گلگون‌پوش داشت

از خمار هجر او مردیم ای یاران کجاست
گردش چشمی که ما را متصل مدهوش داشت

رو به هر جانب که تیرش رفت بیرون از کمان
چون نگه کردیم ما قصاب در آغوش داشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.