۱۷۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۲

تن چه باشد چاردیوار بنای عاریت
پر مکن قصد اقامت در سرای عاریت

بگذر از این باغ بی‌‌رنگ تعلق چون نسیم
دست و پا مگذار چون گل در حنای عاریت

یک قدم منصور بالاتر نرفت از پای دار
بیش از این کی می‌توان رفتن به پای عاریت

در قفا دارد کدورت آشنایی‌های خلق
پر مشو حیران در این آیینه‌های عاریت

چون زبان جاده خاموشی گزین از هر سؤال
درمرو از جای چون کوه از صدای عاریت

با دل صد چاک از دنبال محمل چون جرس
می‌کنم افغان و می‌آیم به پای عاریت

در جهان یک‌ دم نمی‌گیرند از وحشت قرار
دلنشین اهل همت نیست جای عاریت

خوب گفتند اهل دل قصاب این درگشته را
یک ده ویران و چندین کدخدای عاریت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.