۱۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۵

عزیزا چون به من دل مهربان کردی خوشت باشد
سرافرازم میان عاشقان کردی خوشت باشد

ز روی مهربانی از لب لعل شفابخشت
علاج درد جای ناتوان کردی خوشت باشد

در اول گرچه بودم دور از نزدیک گلزارت
در آخر محرمم در گلستان کردی خوشت باشد

اگر در موسم گل بی‌نصیب از گلشنم کردی
ولی در وقت سنبل باغبان کردی خوشت باشد

مرا در عشق مستقبل به از ماضی بود طالع
توام در عشق‌بازی کاردان کردی خوشت باشد

به‌خاک‌افتاده خود را چو دیدی ای شه خوبان
نگاهی از ترحم سوی آن کردی خوشت باشد

رسد قصاب چون پیش تو نتواند سخن گفتن
نمودی روی و او را بی‌زبان کردی خوشت باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.